شناسنامه سالمندی؛ گام اول سلامت روان و جسم

بالا رفتن سن، بیماری نیست بلکه روندی است طبیعی که انسان را به مرحله جدیدی از زندگی می‌برد؛ مراحلی که مسائل خاص خود را دارد و باعث تغییرات جسمی و روانی می‌شود. به طور معمول با ورود افراد به سالمندی تغییراتی ایجاد می‌شود که روان را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد. از ‌آنجایی که حفظ سلامت روان همواره یکی از اولویت‌ دنیای امروز است؛ در گفت‌گو با «مریم رامشت» روانشناس و مدرس دانشگاه موضوع سلامت روان و سالمندی و الزامات آن را مطرح کردیم که در ادامه مشروح آن را می‌خوانید.

چه زمانی برای مراجعه سالمندان به متخصص در امور روانی مناسب است؟
نخست باید نشانه‌ها و موارد اختلالات را بررسی کرد و بعد بگویم چه زمانی باید به متخصص مراجعه شود. با بالا رفتن سن و ضعف‌های جسمانی یکسری آرتروفی‌هایی به وجود می‌آید و فرد از یک سنی به مرور قابلیت‌ها و توانایی‌های جسمانی خودش را از دست می‌دهد. از دست رفتن توانایی‌های یکسری عوارض و بیماری‌های جسمانی را در سالمندان به وجود می‌آورد؛ از جمله بیماری‌هایی مانند آرتروزهای مختلف، بیماری‌های استخوانی، قلبی، دیابت، فشار خون، پروستات که به دلیل ضعف جسمانی به وجود می‌آید. این بیماری‌ها باعث می‌شود سالمند از لحاظ فعالیت‌های معمول عقب‌نشینی‌ کند و نتواند خیلی از کارها را انجام دهد.
متأسفانه بحث بروز بیماری‌های جسمی یکی از عواملی است که روی شرایط روحی افراد از جمله بیماران و سالمندان اثر می‌گذارد. پس از آن فرد با توجه به اینکه کم‌کم خیلی از کارها را نمی‌تواند انجام دهد و قابلیت‌های گذشته را ندارد، دچار سرخوردگی می‌شود.

چه بیماری‌هایی وجود دارد که خانواده باید حساس باشند و نشانه‌های آن چیست؟
همان‌طور که اشاره کردم امکان دارد بیماری‌های جسمانی علائمی نظیر اضطراب و افسردگی را در افراد سالمند افزایش دهد، ‌بنابراین بیماری جسمانی را باید جدی گرفت؛ چون یکی از عوامل بروز بیماری‌های روحی و روانی در سالمندان هستند. علاوه بر آن با سالمندی ناخواسته سبک زندگی افراد تغییر می‌کند. برای مثال فردی که سال‌ها مشغول کاری بوده و به واسطه فعالیت روزمره احساس مفید بودن داشته، با بازنشستگی زندگی خود را دگرگون شده می‌بیند. بازنشستگی یا حتی خودبازنشستگی یکی از عواملی است که در جامعه ما باعث در خود فرورفتگی سالمندان، انزوای آنها و نهایتاً افسردگی می‌شود، چون متأسفانه در جامعه برای بازنشستگان برنامه خاصی نداریم. از طرفی در جامعه ما سالمندان از وقتی که بازنشسته می‌شوند یا حتی افراد اگر سالمند هم نباشند به دلیل فشارهای اقتصادی مجبور به شروع دوباره کار می‌شوند که در آن سن و شرایط بازهم این خود فشار مضاعفی را وارد می‌کند. در مجموع همه این اتفاقات می‌تواند فشارهای روحی و روانی را به همراه داشته باشد؛ چون حتی ممکن است بعد از بازنشستگی سالمندان، حقوقی که دریافت می‌کنند کفاف زندگی‌شان را ندهد و همین موضوع می‌تواند باعث افسردگی‌ شود.

بیماری‌های مزمنی که برای سالمندان وجود دارد و خانواده‌ها قادر به تشخیص آن نیستند کدام است؟
آلزایمر یکی از بیماری‌های خاصی است که در سالمندان شایع است. در این بیماری کارکردهای شناختی و ذهنی فرد سالمند تحلیل می‌رود و خانواده‌ها باید توجه خاصی به بیمار خود داشته باشند. آلزایمر را نمی‌توان کاملاً درمان کرد اما می‌توان آن را به تعویق انداخت. این امکان وجود دارد که فرد را در حالتی قرار داد تا بتواند حداکثر کارکردهای شناختی را داشته باشد. برای این نیاز است به خانواده‌ها؛ بخصوص به خود فرد راهنمایی و کمک‌هایی ارائه شود. همچنین بیماری افسردگی و اضطراب یکی دیگر از موارد شایع است که سالمندان به طور عمومی به آن دچار می‌شوند. این بیماری ممکن است از بسیار خفیف شروع و تا بسیار شدید در افراد سالمندان مشاهده شود.

با توجه به عمیق شدن رفتارها در سالمندان، مراجعه به مشاور چقدر مؤثر است؟ مثلاً بهتر است ابتدا به روانپزشک مراجعه شود و دارو درمانی آغاز شود و سپس مشاور؟
باید بدانیم بعضی از افراد چه سالمند، چه غیرسالمند، شرایط روحی یا بیماری روانی حادی دارند و تا زمانی که دارو نخورد به حالت پایدار نمی‌رسند و نمی‌توان بحث روان‌درمانی را آغاز کرد. اما به طور کلی اینگونه نیست که گفته شود اول روانپزشک یا روانشناس. با توجه به ضعف‌های جسمانی یک سالمند، طبیعتاً وی نیاز به دارو درمانی دارد، همین‌طور ممکن است یکسری ضعف‌های روحی و روانی نیز داشته باشد که به احتمال زیاد به روانپزشک نیاز دارد، بنابراین فرد سالمند باید زیر نظر روانپزشک و روانشناس به طور همزمان قرار گیرد. به این معنا که ابتدا باید سالمند را یک روانشناس و روانپزشک ویزیت کنند. اما به تجربه دریافته‌ام اغلب سالمندان ما به دلیل شرایط روحی که دارند حتماً نیاز به روان‌درمانی و حمایت‌های درمان روحی دارند. بعضی‌ از آنها هم نیاز به دارودرمانی دارند، اما اینکه کدامیک مقدم است، بستگی به وضعیت سالمند دارد. البته بهتر است سالمند هم ویزیت روانپزشکی شود و زیر نظر یک روانشناسی که کار حرفه‌ای سالمند انجام می‌دهد، قرار گیرد.

آیا مشاوره تخصصی مانند کودک، ازدواج و... برای سالمندان وجود دارد؟
متأسفانه در جامعه ما موضوع روانشناسی سالمند کمرنگ است. ما متخصصان خوبی داریم که در زمینه سالمندی کار کرده‌اند اما باید در نظر داشت جامعه ما به سمت سالمندی می‌رود. البته این موضوع خوبی‌هایی هم دارد، مثل اینکه امید به زندگی در جامعه افزایش یافته، سلامت افراد بیشتر شده و مانند آن؛ اما چالش‌هایی نیز در سالمندان ما وجود دارد که باید برای آنها فکری کرد. ما روانشناسان و متخصصانی داریم که در این زمینه آموزش دیده‌اند و می‌توانند به قشر سالمند یاری رسانند.

اصولاً نحوه صحیح رفتار با سالمندان برای بهبود سلامت روان چیست؟
موضوعی که در دوره سالمندی بسیار مطرح است، چارچوب خانوادگی است؛ چون اصولاً در آن سن فرزندان ازدواج کرده‌اند و دور از خانواده هستند. به تعبیر دیگر می‌توان گفت سالمندی در جامعه ما روند تنهایی است، یا زن و شوهر در کنار هم تنها می‌شوند و یا به هر دلیل یکی از زوجین حضور ندارد که خود باعث تنهایی مضاعف است. فشاری که به سالمند تنها وارد می‌شود به مراتب بیش از زمانی است که دو نفر در کنار هم زندگی می‌کنند. این تنهایی می‌تواند حمایت نشدن را افزایش دهد که خود این مسأله هم می‌تواند عاملی باشد تا فشارهای روحی و افسردگی ایجاد کند.

چه نوع مشکلات روحی و روانی در افراد مسن بیشتر دیده ‌می‌شود؟
تنهایی خود اضطراب ایجاد می‌کند. در سالمندان پدیده غالب بیشتر موارد افسردگی و اضطراب است و واسوس کمتر دیده می‌شود. تصور کنید عارضه روحی همراه با بعضی از بیمارهای جسمانی یا ناتوانی‌های جسمانی باشد که فرد نمی‌تواند امورات خود را به موقع و مانند گذشته انجام دهد.

وقتی افسردگی و اضطراب پدیده غالب دوره سالمندی است چه باید کرد؟
ما باید بدانیم چه زمانی نیاز است به صورت تخصصی به این عارضه پرداخته شود. بعضی اوقات می‌بینیم افراد سالمند دچار افسردگی شدید و ضعف روحی و روانی پیچیده‌ای می‌شوند و بشدت به مرگ فکر می‌کنند. حتی بسیاری از آنها در مورد این صحبت می‌کنند که دیگر نمی‌خواهند زندگی کنند و گاهی به خودکشی فکر می‌کنند.

خانواده‌ها باید نسبت به چه نشانه‌هایی حساس باشند؟
زمانی که افسردگی ایجاد می‌شود، فرد با خود فکر می‌کند روزبه‌روز قابلیت‌هایش کمتر شده و مهمتر از آن کاری که چند ماه قبل داشته الان ندارد. چنین فردی کمتر صحبت می‌کند، کمتر ارتباط برقرار می‌کند، کمتر غذا می‌خورد، شادی در او دیده نمی‌شود،‌ حرف‌های ناامیدکننده می‌زند و بی‌دلیل گریه می‌کند یا نمی‌تواند فعالیت‌های روزمره خود را انجام دهد. چنین فردی لازم است زیرنظر متخصص روانپزشک و روانشناس باشد؛ یعنی هم دارودرمانی و هم روان‌درمانی.

آیا مراجعه سالمندان به مشاور مؤثر است یا روانپزشک؟
زمانی که سالمند به مرحله‌ای از ارتروفی‌ها و عقبگردهای روانی و اجتماعی می‌رسد حتماً باید زیرنظر روانشناس و تحت روان‌درمانی قرار گیرد و زیرنظر روانپزشک دارودرمانی شود.

خانه سالمندان و زندگی گروهی چه تأثیری در سالمندان دارد؟
اولاً ما به لحاظ فرهنگی جامعه خانواده‌مداری داریم که همه اعضای جامعه به آن تمایل دارند، در این بین سالمندان بیشتر این نیاز را احساس می‌کنند. هر چقدر ما بتوانیم فضایی را ایجاد کنیم که سالمند در کنار بقیه اعضای خانواده قرار گیرد شرایط روحی بهتری خواهد داشت. ثانیاً ما سالمندانی را می‌بینیم که به هر دلیل در خانه سالمندان زندگی می‌کنند، درصد افسردگی‌شان بسیار بالاتر است تا افرادی که در خانواده هستند.

آیا جامعه هم می‌تواند در این روند تأثیر گذار باشد؟
اولین فاکتور این است که ما برای سلامت سالمندان، از آنها حمایت کنیم و سعی کنیم در کنار خانواده باشند. سالمندان وقتی دچار آرتروفی جسمانی می‌شوند، ممکن است در غذا خوردن، خوابیدن، راه رفتن و امورات منزل توانایی‌های قبلی را نداشته باشند. در نتیجه ما و افراد جامعه، به‌ویژه کسانی که سالمند دارند باید آموزش ببیند و درک مناسب داشته باشند تا از سالمند انتظارات دوران جوانی را نداشته باشند و به خاطر اینکه این قابلیت‌ها را ندارند، تقبیح و تهدید نشوند. امکان دارد فرد دچار بیمارهای فکری و ذهنی مانند آلزایمر و یا پارکینسون شود یا بیماری‌هایی که روی کارکردهای شناختی مغز بسیار تأثیر دارد، بنابراین طبیعی است از لحاظ گفتمان، رفتار و عملکرد متفاوت می‌شوند، احتمالاً اعضای خانواده خیلی برای‌شان سخت است، اما باید بدانند که این شرایط به وجود آمده و باید امکانات را برای سالمند فراهم کرد.

وظایف دولت برای شرایط بهتر این دسته از افراد چیست؟
لازم است واقعاً نهادهایی متولی رفاه روانی و اجتماعی سالمندان باشند. اینکه فقط مراکز نگهداری سالمند باشد کافی نیست. بعضی از این سالمندان در خانواده هستند و خانواده توانایی نگهداری از سالمند را ندارد، اما از لحاظ فرهنگی، آبرو... بالاخره باید این سالمند را نگه دارد. باید مراکز درمانی داشته باشیم که به صورت مرتب از سالمند حمایت کند، یعنی یک شناسنامه درمانی داشته باشیم تا تحت مراقبت‌های پزشکی و روانی قرار گیرند و روانشناسان در این زمینه کمک کنند، اما متأسفانه چنین نهادهایی را در جامعه خودمان نداریم و سالمندان رها هستند. این فشار زیادی را به اعضای خانواده؛ خصوصاً خانواده‌هایی که سالمند بیمار دارند، وارد می‌کند.‌ این بیماری ممکن است جسمی، روحی و یا در کارکردهای ذهنی باشد که هرکدام نگهداری خاص خود را می‌طلبد؛ بنابراین اولین گام پس از نهاد مسئول این است که شناسنامه سالمندی باید داشته باشیم تا افراد بر اساس آن تحت حمایت قرار گیرند.

کد خبر: 57422

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 8 + 7 =