۲۹ فروردین ۱۴۰۲ - ۱۴:۰۰
کد خبر: 59118
افسردگی، شایع‌ترین بیماری قرن بیست و یکم

افسردگی یکی از شایع‌ترین بیماری‌های روان‌تنی در جهان است که متأسفانه آمار آن رو به افزایش است. طبق آمار سازمان جهانی بهداشت ۳۵۰میلیون‌نفر در دنیا از اختلال افسردگی رنج می‌برند. این در حالی است که آخرین بررسی‌ها در کشور نشان می‌دهد این بیماری در ایران با نرخ ۵/۱۲درصد سالانه، به‌صورت تصاعد هندسی در حال افزایش است. کارشناسان سلامت معتقدند شرایط نامساعد اقتصادی‌، تورم افسارگسیخته‌، تبعیض و نابرابری‌های اجتماعی باعث شده که همه ما به نوعی افسردگی را تجربه کنیم‌.

حامد واحدی، دکترای تخصصی سلامت و روان‌درمانگر تحلیلی در مورد افسردگی به «آتیه‌نو» می‌گوید: «قبل از اینکه به افسردگی به‌عنوان یک تشخیص نگاه کنیم باید افسردگی را از دید یک درمانگر و شخصی که به این بیماری مبتلاست نگاه کنیم.
افسردگی از نگاه یک درمانگر زمانی پیش می‌آید که یک‌سری از نشانه‌های کاهش خُلق به‌واسطه عوامل متعدد دیگری در کنار هم قرار ‌گیرند. در این بیماری فرد دچار کاهش خُلق می‌شود، به‌طوری که توان لذت‌بردن از محیط را از دست می‌دهد، ممکن است احساس گناه داشته باشد و یا دچار کندی حرکتی شود و حالات خودکشی را به هر شکل و صورتی تجربه کند. اگر بخواهیم از دید بیمار نگاه کنیم‌، فرد افسرده در جهانی زندگی می‌کند که از شوق و میل خالی است. به‌واسطه این بی‌میلی، فرد با یک فقدان روبه‌رو شده بنابراین افسردگی پاسخی به این فقدان است‌.»
واحدی می‌گوید: «کاهش خُلق را همه ما در طول زندگی تجربه می‌کنیم، اما کاهش خُلق لزوماً به معنای افسرده‌بودن نیست. دو معیار تعیین‌کننده برای افسردگی وجود دارد؛ یکی اختلال عملکرد یعنی کاهش خُلقی که عدم‌توانایی جسمی ‌را به‌وجود می‌آورد و به‌حدی زیاد است که روی زندگی روزمره فرد تأثیر می‌گذارد و فاکتور دیگر طول مدتی است که علائم در فرد وجود دارد که حداقل باید شش‌ماه باشد.»
واحدی با ارائه یک مثال ادامه داد: « فردی در کنکور قبول نشده و از این رو با یک فقدان مواجه شده است. با خود می‌اندیشد می‌توانستم در دانشگاه قبول شوم اما قبول نشدم؛ این شخص ممکن است علائم کاهش خُلق را داشته باشد لذا گوشه‌گیر و منزوی می‌شود و نمی‌خواهد با کسی حرف بزند، چیزی هم خوشحالش نمی‌کند. مدام دچار عذاب‌وجدان است، فکر می‌کند کم‌کاری کرده و خشم زیادی دارد. اگر این علائم آرام‌آرام بعد از یک‌ماه برطرف شود و طول آن به شش‌ماه نرسد، صرفاً واکنشی به فقدان بوده که فرد برای از دست‌ دادن از خود نشان داده و یا مثلاًٌ فردی در یک رابطه عاطفی شکست خورده و علائم را در کمتر از شش‌ماه تجربه کرده است، این فرد عملکرد طبیعی خودش را دارد. در این شرایط شخص افسرده نیست و لزوماً مداخله درمانی هم نیاز ندارد اما اگر این دو معیار ذکر شده وجود داشته باشد فرد باید درمان شود.»

افزایش آمار افسردگی
این روانشناس در پاسخ به این پرسش که آیا میزان افسردگی نسبت به قبل بیشتر شده است یادآوری می‌کند: «آمار این بیماری در جهان و در کشور ما در حال افزایش است زیرا جوامع به سمت فردگرایی می‌روند. بنابراین فرد مسئولیت کارهایی که انجام می‌دهد را به‌تنهایی می‌پذیرد و ارتباطات کمتری دارد. در کشور ما افسردگی بیشتر است چون افراد جامعه تحت‌تأثیر فشارهای اجتماعی- اقتصادی زیادی هستند و این فشارها می‌تواند به‌عنوان یک عامل برانگیزنده افسردگی عمل کند.»
دکتر واحدی در مورد پیشگیری از این بیماری می‌گوید: «پیشگیری از افسردگی را باید در دو سطح فردی و اجتماعی بررسی کرد. اینکه بگوییم ما می‌توانیم به خودمان کمک کنیم تا مشکلات را رها کنیم و سلامت خودمان را به‌دست آوریم، سخن نادرست و اشتباهی است. واقعیت این است که انسان تحت‌تأثیر شرایط اجتماعی قرار دارد و شیوع افسردگی هم به جامعه برمی‌گردد. این مسئله تک‌عاملی نیست که تنها روانشناسان در مورد آن اظهارنظر کنند، بلکه بحث کلانی است که باید جامعه‌شناسان و اقتصاددانان هم به آن توجه کنند زیرا مشکلات جامعه بین‌رشته‌ای است و همه با کمک هم باید برای این مشکلات چاره‌ای بیندیشند.»
‌ واحدی می‌گوید: «پیشگیری عامل تعیین‌کننده‌ای است. افسردگی در لایه‌های مختلف فردی، بین‌فردی و فرافردی بررسی می‌شود. بنابراین پیشگیری، اصلاح سبک زندگی و نظام سلامت جامعه هر دو به میزان زیادی تأثیرگذار و تعیین‌کننده‌اند. مسئله دیگر این است که پیشگیری باید به‌صورت ثانویه باشد تا اگر فرد دچار مشکلی شد حتماً مداخله درمانی برایش انجام شود. داشتن اعتمادبه‌نفس برای انسان بسیار ارزشمند است زیرا می‌تواند مشکلاتش را برطرف کند اما مهم این است که بدانیم همه مشکلات را به‌تنهایی نمی‌توان حل کرد. از این رو در شرایط بحران، فرد باید حضور درمانگر را به رسمیت بشناسد. متأسفانه بسیاری از بیماران به‌خاطراینکه برچسب دیوانه‌بودن به آنان زده نشود به روانشناس یا روانپزشک مراجعه نمی‌کنند اما این انگ باید به‌تدریج از بین برود. این خود ما هستیم که می‌توانیم کمک کنیم و در جهت ایجاد سلامت روان‌مان گام برداریم‌.»

مقابله با افسردگی
این روانشناس در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه چگونه فرد می‌تواند خودش را در برابر افسردگی ایمن کند، می‌گوید: « در ابتدا مهم‌ترین مسئله برخورداری از یک سبک زندگی مناسب است. فرد در انتخاب سبک زندگی حتماً باید ورزش‌، تغذیه‌ و پایش سلامت روان را در نظر داشته باشد. مسئله دیگر این است که فرد چقدر تحت‌تأثیر آسیب‌های درونی گذشته خودش است‌.
آسیب‌دیدن در ذات بشر وجود دارد، به‌همین‌خاطر نمی‌توانید والدینی را متصور شوید که به فرزندان‌شان آسیب نزده باشند. بحث بر سر این است که فرد چقدر آسیب‌دیده است. ممکن است از مراقبان اولیه خود مانند والدین‌، دایه و معلم آسیب‌دیده باشد، اما گاهی اوقات این آسیب‌ها آن‌قدر زیاد می‌شود که او به‌تنهایی نمی‌تواند با مشکلاتش دست‌وپنجه نرم کند؛ بنابراین در این مواقع لزوم کمک‌گرفتن از یک روانشناس ضروری است.»

کد خبر: 59118

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 1 + 16 =