عباس عنصریفرد، وکیل پایه یک دادگستری و دکترای حقوق جزا به مناسبت هفته اهدای عضو در گفتوگو با آتیهآنلاین با اشاره به نقش سیاستهای داخلی و بینالمللی در تشدید مهاجرت گفت: شاخهای از عوامل مهاجرت، به نظام سیاسی و شرایط داخلی ما بازمیگردد. وقتی بحث قاچاق اعضا به سازمانهای جنایی چندملیتی کشیده میشود و دختران ۱۲ تا ۱۷ ساله حاضر میشوند خانواده را رها کنند و به شکل قاچاقی مهاجرت کنند، یعنی محدودیتهای موجود در عرصههای مختلف افراد را به جلای وطن ناگزیر میسازند.
وی افزود: وقتی ویزا به ما نمیدهند و شرایط داخلی روزبهروز بدتر میشود، آمار مهاجرت بالا میرود. این افراد عملاً به «مردههای بیپاسپورت و بیهویت» تبدیل میشوند که هیچ تفاوتی با مرگ مغزی ندارند. آنها در مرز خودکشی نه به خاطر افسردگی، بلکه به خاطر فرار از شرایط سیاسی، اجتماعی و شغلی قرار دارند.
قربانیان رنگینکمانی
این وکیل دادگستری با اشاره به معضلات نوجوانان دارای اختلال جنسی و هویتی گفت: در دادگاه اطفال، با مواردی از این گروه نوجوانان روبهرو هستیم که به دلیل طرد شدن از خانواده، مجبور به جلای وطن میشوند. این کودکان در کشورهایی پناه میگیرند که آنها را به رسمیت میشناسند، اما در این مسیر، بعضاً طعمه تاجران کثیف اعضای بدن میشوند.
عنصریفرد با اشاره به معضل فروش اعضای بدن به عنوان یک بحران اجتماعی گفت: جنبه اقتصادی این پدیده بسیار حائز اهمیت است. فردی که نیاز مالی شدید دارد، ممکن است ابتدا کلیه خود را بفروشد، اما وقتی میبیند با درآمد حداقلی ۱۲ میلیون تومانی در مقابل هزینههای زندگی ۵۰ تا ۶۰ میلیون تومانی، قادر به تأمین معاش خانواده خود نیست، به فروش دیگر اعضای بدن مانند چشم یا پوست فکر میکند.
وی افزود: این فرد در آستانه خودکشی قرار میگیرد و با خود میاندیشد، «به جای پایان دادن به زندگی، چرا اعضای بدنم را نفروشم؟» در چنین شرایطی، نیاز اقتصادی و اختلالات روانی مانند افسردگی دست به دست هم میدهند و فرد را به سمت تصمیمات مرگبار هدایت می کند.
انتخاب بین بد و بدتر
این حقوقدان با بیان اینکه باید به علل خودکشی به عنوان یک آسیب اجتماعی نگاه دقیقتری داشت، تأکید کرد: وقتی پدر یا مادری در شرایطی قرار میگیرد که یا باید خود را بکشد یا به آگهیهای خرید اعضا پاسخ دهد، نشاندهنده شکست سیستمهای حمایتی است. در این حالت، فرد به جای اقدام به خودکشی، ممکن است ترجیح دهد با فروش اعضای بدنش، حداقل یک میلیارد و نیم تومان برای خانوادهاش به جای بگذارد.
عنصریفرد با استناد به آمار سازمان سلامت روان گفت: در ایران، از بین بیش از ۳۰۰ اختلال روانی شناختهشده، حدود ۹۰ درصد مردم با چند اختلال روانی دست و پنجه نرم میکنند. افسردگی نیز به طور فزایندهای در حال گسترش است.
وی تأکید کرد: وقتی عوامل روانشناختی و اقتصادی را کنار هم میگذاریم، متوجه میشویم که جامعه تا چه حد برای وقوع جرم و آسیبهای اجتماعی مستعد شده است. این موضوع نیازمند بررسی همهجانبه و اقدامات فوری اقتصادی و حمایتی است.اگر چارهای برای معیشت مردم اندیشیده نشود، شاهد تشدید چنین پدیدههای تلخی خواهیم بود.
بحران آموزش در مدارس
عنصریفرد با انتقاد از سیستم آموزشی کشور اشاره کرد: در بازدیدی از یک مهدکودک در آلمان به عینه دیدم که آموزشهای پیشگیری از سوءاستفاده جنسی به کودکان زیر سه سال ارائه میشد تا تفاوت نوازش مهربانانه با نوازش سوء استفاده جنسی را تشخیص دهند.
وی ادامه داد: ما در مدارس نهتنها آموزش درستی درباره پیوند اعضا نداریم، بلکه درباره هیچ جرمی آموزش نمیدهیم. بیش از ۲۵۰۰ عنوان مجرمانه داریم، اما دانشآموزان نمیدانند تجاوز چیست، زنا چیست یا حتی حریم شخصی چه معنایی دارد. باید از دبستان تا دانشگاه، جرمشناسی و حقوق به زبان ساده آموزش داده شود تا هر فرد بتواند از خودش محافظت کند.
این حقوقدان تأکید کرد: اگر سیستم آموزشی و قضایی اصلاح نشود، هر روز شاهد افزایش آمار مهاجرتهای خطرناک، قاچاق اعضا و خودکشی نوجوانان خواهیم بود. این یک فاجعه خاموش است که باید هرچه سریعتر به آن پرداخته شود.
ضرورت ترویج فرهنگ جرمشناسی در جامعه
عنصریفرد در پایان حقوقدان و متخصص جرمشناسی، با اشاره به جایگاه مهجور جرم شناسی در ایران، بر لزوم توجه بیشتر به آموزش این علم در دانشگاهها و آشنایی مردم با این حوزه تأکید کرد.
وی افزود: در بسیاری از کشورها، دانشکدههای مستقل جرمشناسی و کیفرشناسی وجود دارد، اما در ایران تنها دو واحد نظری در رشته حقوق به این موضوع اختصاص داده شده است. این در حالی است که جرمشناسی باید به عنوان یک «علم زندگی» نه صرفاً یک شاخه حقوقی در جامعه ترویج شود.
عنصریفرد ادامه داد: متأسفانه حتی در دانشکدههای حقوق نیز مدرسان جرمشناسی مهجور هستند. مدرسان جزا باید دیده شوند و جرمشناسی طبیعی جلوه داده شود. من ۱۵ سال است که پرچمدار ترویج مفاهیم جرمشناسی هستم و معتقدم مردم باید با این علم آشنا شوند.
این حقوقدان با اشاره به نقش رسانهها در این زمینه گفت: مردم باید پدیدههای اجتماعی را از منظر جرمشناسی تحلیل کنند. میتوان با ارائه داستانهای کوتاه یا سلسله مباحث جرمشناسی، این علم را به زبان ساده به جامعه معرفی کرد. این یک رسالت است و شما به عنوان روزنامهنگار میتوانید با راهاندازی «مدرسه جرمشناسی» در رسانه خود، گام مؤثری در این مسیر بردارید.
گفتوگو: مهین داوری
نظر شما