لطفا در مورد سلامت روانی توضیحاتی بفرمایید و اینکه چند درصد از افراد جامعه ما از بیماری روانی رنج میبرند؟
سازمان جهانی بهداشت سلامت روانی را حالتی از سلامت کامل جسمی، روانی و رفاه اجتماعی میداند. روانشناسان توانایی دوستداشتن و کارکردن را نشانه بهنجاری میدانند و بهنجاری عبارتست از توانایی زندگیکردن بدون ترس، احساس گناه یا اضطراب و به عهده گرفتن مسئولیت اعمال خویش. متاسفانه در کشور ما سطح آگاهی مردم از بیماریهای روانی پایین است و هنگامی که از بیماری خود آگاهی مییابند به دلیل برچسبی که به بیماران روانی زده میشود از ترس انگ به روانپزشک مراجعه نمیکنند. آمارهای رسمی نشان میدهد که حدود ۱۵ درصد از افراد جامعه در طول عمر خود از یک بیماری روانی رنج بردهاند ولی واقعیت این است که روز به روز به تعداد بیماران روانی افزوده میشود و بسیاری از این بیماران توسط پزشکان عمومی درمان میشوند.
بیماریهای روانی به چند دسته تقسیم میشوند؟
اختلالات روانی به دو دسته روانپریشی و رواننژندی تقسیم میشوند. در روانپریشی فرد دچار هذیان یا توهم است، ارتباط او با واقعیت مختل شده و کارکردهای فردی، اجتماعی و شغلی او دچار اختلال بارز میشود. معمولا این اختلال از نظر دیگران مشهود و رفتار فرد خارج از هنجارهای جامعه به حساب میآید. در رواننژندی کارکرد فرد از نظر جامعه قابل قبول بوده و دیگران رفتار او را خارج از هنجارهای جامعه تلقی نمیکنند اما او خود از علائم روانی رنج میبرد. برای مثال مضطراب یا افسرده است و یا دچار وسواس است. گاهی اوقات هم اختلال شخصیت میتواند هیچکدام از این ویژگیها را نداشته باشد. انواعی از وسواس و افسردگی وجود دارد که با علایم روان پریشی همراه است. به طور کلی بیماریهای روانی عبارتند از: اختلالات اضطرابی (ترسهای بیمارگونه، وسواس و حمله هراس در این دسته قرار میگیرند)، اختلالات خلقی (انواع متفاوت افسردگی و افسردگی دو قطبی)، اختلالات شخصیت (شخصیتهای بدبین یا خودشیفته)، اختلالات وابسته به مواد (سوءمصرف یا اعتیاد)، اسکیزوفرنی، اختلالات هذیانی، زوال عقل، اختلالات خواب (بیخوابی، پرخوابی و راهرفتن در خواب)، اختلالات خوردن (بیاشتهایی و پرخوری عصبی)، اختلالات جنسی و اختلالات کنترل تکانه (جنون دزدی یا قماربازی).
چه عواملی باعث بهوجود آمدن اختلالات روانی میشوند؟
بیماریهای روانتنی در اثر یک عامل بهوجود نمیآیند و بیشتر چندعاملی هستند. نقش عوامل زیستی مانند عوامل وراثتی یا عوامل مربوط به دوره جنینی در برخی از بیماریهای روانی شناختهشدهتر است. به عنوان مثال ۳۵ درصد از بستگان درجه اول بیماران وسواسی نیز مبتلا به این بیماری هستند. سیستم غدد داخلی و هورمونهای ترشح شده از آن به ویژه غده فوق کلیوی و تیرویید در افسردگی نقش مهمی ایفا میکنند. برخی بیماریها در محدوده سنی خاصی بروز میکند برای مثال آلزایمر در دوره افسردگی و یا اختلال بیشفعالی و کمبود توجه در دوره کودکی، سوء مصرف مواد هم بیشتر در دوره جوانی شایع است. شیوع اکثر بیماریهای روانی در افراد زیر ۴۵ سال بیشتر از افراد بالای ۴۵ سال است. جنسیت نیز در ابتلا به بیماریهای روانی نقش دارد مثلا شیوع افسردگی در زنان بیشتر از مردان است حال آنکه اختلالات مرتبط با سوءمصرف مواد در مردان شایعتر است.
لطفا در مورد اثر محیط اجتماعی و خانواده نیز در ابتلا به بیماریهای روانی توضیحاتی بفرمایید؟
محیط اجتماعی و خانواده نقش مهمی در ابتلا به این دسته از بیماریها دارد. برخی خصوصیات در خانواده مانند: خصومت، انتقاد و مداخله بیش از اندازه با عود بیماری اسکیزوفرنی در ارتباط است. برخی از بررسیها نشان داده که با افزایش میزان فقر، اختلالات روانی نیز افزایش مییابند. بررسیهای انجام شده حاکی از این است که خانوادههای «افسرده» از همبستگی و انعطافپذیری کمتری برخوردارند بهطوریکه افراد خانواده ارتباط کمتری با یکدیگر دارند. در خانوادههای افسرده قدرت به طور نامتعادل بین پدر و مادر تقسیم میشود از اینرو در تربیت فرزندانشان ناهماهنگ هستند، از زندگی زناشویی رضایت کمتری دارند و رابطهای که با فرزندانشان دارند صمیمانه نیست. در برخی از فرهنگهای خاص اختلالات روانپزشکی خاصی دیده میشود که اگرچه زیر مجموعههایی از یک اختلال روانی عام است شکل بروز آن در فرهنگ متفاوت است.
آیا اختلالات روانی قابل درمانند؟
با توجه به اینکه اختلالات روانپزشکی گستره بسیار وسیعی را شامل میشوند روشهای درمان این اختلالات هم بسیار گسترده است. در جامعه ما دارو درمانی شناختهشدهترین آنهاست، در صورتیکه در بخش وسیعی از اختلالات روانپزشکی، دارو درمانی قدم اول نیست. درمانهای دیگر عبارتند از شیوههای متعدد رواندرمانی، روانکاوی که معمولا دراز مدت است. رواندرمانیهای کوتاهمدت، حمایتی انواع روشهای متفاوت گروه درمانی یا نمایش درمانی، خانواده درمانی، زوج درمانی، آموزش مهارتهای اجتماعی، رفتار درمانی، شناختدرمانی، موسیقی درمانی، نور درمانی و انواع دیگر درمانها.
از نظر بهداشت روانی رابطه والدین و فرزندان باید چگونه باشد؟
والدین به عنوان اولین معلم کودکان وظیفه خطیری نسبت به انسانسازی و حفاظت از بهداشت روانی و شخصیت آنان دارند. والدین ابتدا باید نیازهای اساسی فرزندان از جمله بازی، احترام، مسئولیت و پذیرش در گروه را مورد توجه قرار داهند و زمینه را برای تامین هر یک از آنها فراهم سازند. پدر و مادر باید جو خانه خود را اصلاح و بهبود بخشند، یعنی محیط عاطفی گرمی را در خانه ایجاد کنند زیرا که ترس، تهدید، اضطراب و فشار روانی به سلامت روانی کودکان آسیب وارد میکند. والدین باید سعی کنند در خانواده محیطی حاکی از صلح، صفا و صمیمیت را بهوجود آورند زیرا اگر فرزندان قبول داشته باشند که خانواده آنها را میپذیرد، احساس ارزش و احترام میکنند.
نظر شما