۶ راز ارتباط با خانواده

یک روانشناس کودک و نوجوان، همدلی و تحکیم خانواده را مربوط به نوع ارتباط و تعامل اعضای خانواده دانست و برای هرگونه ارتباط بین افراد الزامات و رمز و رازی را قائل شد که شامل شش مورد است و به شرح هریک از این الزامات پرداخت.

به گزارش آتیه‌آنلاین، دکتر نسرین سادات میرشفیعی با اشاره به معنای خانواده، افزود: خانواده ساختاری است که افراد کنار هم جمع می‌شوند و براساس منافع و عقاید مشترک، زندگی خود را آغاز می‌کنند و در این زندگی، سرنوشت آن‌ها برای‌شان مهم است. تربیت فرزند نیز به این معنی است که انسان سالمی پرورش یابد تا از ابعاد اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و ... بتواند نقش موثری داشته باشد و برای خود و جامعه مفید باشد.

وی اظهار کرد: آنچه که سبب می‌شود تا افراد احساس همدلی و تحکیم در خانواده داشته باشند، نوع ارتباط و تعاملی است که بین پدر، مادر و فرزندان شکل می‌گیرد. هرگونه ارتباط بین افراد، الزاماتی دارد که اولین مسئله، توجه به مرزها است.

ایجاد مرز شفاف ارتباطی

این مشاور خانواده گفت:‌ به این معنی که وقتی فرد به عنوان مادر یا پدر بین خود و فرزندان مرز درست و شفافی را قائل نباشد، امکان ایجاد تعامل به درستی میسر نمی‌شود و در این صورت اگر مشکلی برای کودکان و فرزندان رخ دهد، به دلیل اینکه نمی‌تواند درباره آن اتفاق با والدین خود صحبت کند، احساس بی‌پناهی به او دست می‌دهد.

میرشفیعی تصریح کرد: برخی از خانواده‌ها، مرزهای پراکنده دارند؛ یعنی والدین نتوانسته‌اند نقش و وظایف خود را به درستی مشخص کنند و به دلیل اینکه مرز والدین و فرزندان مشخص نیست، وقتی اتفاقی رخ می‌دهد، همه خانه آشفته می‌شود و در عمل تمامی ارکان زندگی برهم می‌ریزد. این درحالی است که باید مرزهای ما برای همسر، فرزندان و خود ما مشخص باشد تا در صورت وقوع یک رخداد، مسائل به درستی مدیریت شود و افراد خانواده احساس امنیت کنند.

رعایت سلسله‌مراتب

وی نکته بعدی الزامات خانواده را رعایت سلسله‌مراتب بیان کرد و ادامه داد: اصول خانواده درمانی این است که پدر و مادر در سلسله‌مراتب بالای خانواده قرار گیرند. یعنی قدرت دست پدر و مادر باشد و تصمیم‌گیرنده و مسئول اتفاق‌هایی که در منزل رخ می‌دهد، آن‌ها باشند. اگر سلسله‌مراتب در خانه رعایت نشود، عملا اضطراب و امنیت در خانه از بین می‌رود.

دو تربیتی بودن

روانشناس کودک و نوجوان، افزود: نکته بعدی درخصوص الزامات ارتباطی که بسیار مهم است، توجه به دو تربیتی نشدن کودکان است؛ برای مثال وقتی مادر به کودک می‌گوید اکنون وقت خواب است، پدر مخالفت می‌کند و می‌گوید کمی دیرتر بخوابد. این شکاف بین پدر و مادر سبب دو تربیتی شدن کودک شده و با توجه به هوش امروزی کودکان، می‌تواند سبب سوءاستفاده از سوی آن‌ها شود؛ یعنی اگر از مادر برخلاف میلش پاسخ منفی شیند، سراغ پدر می‌رود و بالعکس.

میرشفیعی اظهار کرد: این شیوه تربیتی در نهایت منجر به عدم کنترل والدین بر اعمال فرزند می‌شود؛ بنابراین اگر والدین اختلاف نظر و سلیقه دارند، نباید کودکان را در این اختلاف را نزد فرزندان عیان کنند؛ در غیر این صورت، فرزندان  از شکاف ایجاد شده، سوءاستفاده می‌کنند و پس از مدتی امکان کنترل آن‌ها از دست می‌رود.

مثلث‌سازی

وی نکته بعدی الزامات خانواده را پرهیز از مثلث‌سازی بیان کرد و گفت: برخی از اعمالی  که پدر و مادر رقم می‌زنند، مثلث‌سازی است؛ کسی که با همسرش مشکل دارد و به دلیل خدشه‌دار شدن ارتباط، نمی‌تواند مسائل خود را با او مطرح کند، از فرزند استفاده کرده و او را وارد مثلثی می‌کند که نه می‌تواند با مادر مقابله کند و نه با پدر و در نتیجه آن کودک به طور دائم با احساس‌های متعارض مواجه می‌شود. مهمتری اینکه آنان تبدیل به کودکان مضطرب می‌شوند و یکی از آفات ارتباطات، همین مثلث‌سازی است.

اجازه ابراز هیجان

روانشناس کودک و نوجوان با اشاره به احساسات هیجان‌انگیز مانند غم، شادی، ترس، احساس گناه و شرم، تصریح کرد: باید به همسران و فرزندان خود اجازه ابراز هیجانات را بدهیم؛ وقتی دختر خانواده غمگین است، باید غم خود را نشان دهد؛ همچنین پسر خانواده نیز باید احساسات خود را بروز دهد و نباید به او گفته شود «مرد که گریه نمی‌کند»؛ زیرا این سرکوب احساسات باعث تغییر شکل غم و نمایان شدن آن به صورت خشم می‌شود و حتی ممکن است در مواجهه با احساسات غم‌انگیز، احساس شرم در بروز این نوع احساس در او ایجاد شود.

میرشفیعی ادامه داد: همچنین ابراز خشم از سوی دختران نیز با به‌کار گیری عبارت «دختر نباید عصبانی شود و صدایش را بلند کند» سرکوب می‌شود؛ اما این سرکوب سبب بروز ناهنجاری‌های افسردگی به ویژه در دوران جوانی شده و بازتاب آن در زندگی مشترک نیز نمایان می‌شود؛ زیرا نمی‌تواند خشم خود را در مواجهه با مسائل زندگی نشان دهد و در نتیجه در معرض بحران افسردگی قرار می‌گیرد.

وی افزود: بنابراین باید اجازه داد تا فرزندان هیجانات خود را بروز دهند و هر هیجانی که داشتند، ابراز کنند. این رفتار همچنین کمک می‌کند تا یاد بگیرند سازگارانه هیجانات خود را به موقع و به‌جا ابراز کنند.

روانشناس کودک و نوجوان، اظهار کرد: برای مثال هنگامی که کودک نمره خوبی می‌گیرد و خوشحال است، این خوشحالی او را نباید با به‌کار گیری جملاتی مانند اینکه امتحان آنلاین آسان است، از بین برد و لازم است که با کودک همدلی و درک متقابل ایجاد شود. در این صورت فرزند حس ارزشمند بودن را به دست آورده و می‌فهمد که برای والدین خود اهمیت دارد.

میرشفیعی گفت: قوت گرفتن احساس ارزشمند بودن، سبب ایجاد حس امنیت در کودک می‌شود و در این صورت وقتی با اتفاقی مواجه شود، می‌داند که والدین او نقطه امن و آرامش او هستند و دیگر نیازی نیست که خارج از خانه دنبال آرامش باشد.

توجه مثبت نامشروط

وی «توجه مثبت نامشروط» را به عنوان یکی دیگر از الزامات تعامل خانوادگی برشمرد و افزود: وقتی فرزند یا همسر درباره موضوعی با ما صحبت کرد، برخورد ما باید به گونه‌ای باشد که احساس قضاوت شدن و مشروط بودن به او دست ندهد. یعنی وقتی کودکی خبر داد که نمره بدی گرفته است، نباید به او گفته شود، پسر یا دختر خوب، نمره‌های خوبی می‌گیرد. این کار باعث می‌شود تا برای خوب بودن شرط بگذاریم و نتیجه اینکه او خود را به صورت مشروط دوست خواهد داشت.

روانشناس کودک و نوجوان، تصریح کرد: برای بسیاری از ما پیش آمده که به خود بگوییم، اگر امروز از پس انجام کاری برآیم، انسان با ارزشی هستم؛ اگر زیبا بودم، آدم دوست‌داشتنی بودم؛ اگر نمره خوبی گرفتم، دانش‌آموز زرنگی هستم؛ این نوع نگرش باعث می‌شود که نتوانیم خود را بدون قید و شرط دوست داشته باشیم و نوعی کمال‌گرایی در ما قوت می‌گیرد.

میرشفیعی ادامه داد: بسیاری از شرم‌هایی که از کودکی با خود حمل می‌کنیم، تنها به خاطر شرط‌های ارزش‌گذاری است که برای ما تعیین کرده‌اند و برای مثال گفته شده است، اگر موفق شوی به تو افتخار می‌کنم و در غیر این صورت تو برای من افتخاری نداری.

مدل‌های فرزندپروری

وی با بیان اینکه چهار شیوه فرزندپروری وجود دارد، افزود: یکی از این شیوه‌ها «اقتدار طلب» است که بهترین نوع تربیت فرزند به شمار می‌رود؛ در این شیوه، پذیرش والدین نسبت به بچه‌ها بسیار بالا است، اما کنترل فرزندان هم به گونه‌ای مناسب و بالا انجام می‌شود.

روانشناس کودک و نوجوان، اظهار کرد: مدل دیگر «قدرت طلب» است؛ در این شیوه، والدین کنترل بالایی از بچه‌ها دارند، اما پذیرش پایین است و به راحتی خواست و نظر فرزندان پذیرفته نمی‌شود. این شیوه مناسبی نیست و نوعی فرزند پروری مستبدانه تلقی می‌شود که براساس آن فرزندان تنها کنترل و اما پذیرش نمی‌شوند.

میرشفیعی گفت: مدل دیگری نیز وجود دارد که بچه‌ها به حال خود رها شده‌اند؛ در این شیوه هم کنترل و نیز پذیرش در حد بسیار پایینی انجام می‌شود که این مدل نیز از شیوه‌های نادرست فرزندپروری به شمار می‌رود.

وی تصریح کرد: بنابراین بهترین مدل فرزندپروری شیوه‌ای است که هم کنترل و نیز پذیرش در حد بالا قرار دارد؛ اما نکته‌ مهم این است که اگر نتوانیم شیوه فرزندپروری درستی داشته باشیم، درعمل اضطراب، اختلالات و رفتارهایی را به کودکان هدیه می‌کنیم که مستحق آن نیستند.

کد خبر: 50717

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 1 + 6 =