به گفته عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی تهران، تأمین ارز مسافرتی و بهویژه دو برابر کردن سهمیه ارزی برای آن در شرایط فعلی کشور، اولویت صدم اقتصاد هم نیست و بهتر است که بانک مرکزی در چنین شرایطی اساساً ارز دولتی برای سفرهای هوایی در نظر نگیرد.
این اقتصاددان تأکید کرد: «البته در این میان مسائل دیگری مطرح میشود که قابل تأمل است و آن اینکه در شرایطی که مردم شاهد فسادهای اقتصادی هستند، چرا نباید برای انجام سفرهای خارجیشان ارز بیشتر و با قیمت مناسبتری تهیه کنند؟ از دید اقتصاد از هر منظری به چنین تصمیماتی نگاه کنیم، به این نتیجه میرسیم که اجرای آن اشتباه است. اگر از دیدگاه علم اقتصاد و حتی از منظر تجربه دولتهای مختلف به این مسائل نگاه کنیم بازهم درمییابیم که این تصمیمها منطقی نیست.»
دکتر لطفعلی بخشی، عضو هیأت علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی تهران درباره تصمیم اخیر بانک مرکزی برای افزایش سهمیه ارز سفرهای هوایی آتیهآنلاین به گفتوگو نشست که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
با توجه به نزدیک شدن به پایان سال و افزایش تقاضای ارزی مردم بهویژه برای مسافرت، بانک مرکزی در اقدامی ارز سفرهای هوایی را با افزایش دو برابری به هزار یورو رسانده است. نظر شما درباره این تصمیم چیست؟
شخصاً میتوانم بگویم که از این تصمیم بانک مرکزی حیران هستم. در کشوری که با این حجم از تحریمهای ظالمانه مواجه است، تا این اندازه مشکلات ارزی دارد، با تفاوت فاحش درآمد در داخل کشور روبهرو است و مردم با نرخ تورم کنونی در حال فقیرتر شدن هستند، چرا مسئولان باید تصمیم به افزایش دو برابری سهمیه ارز مسافرتی بگیرند؟! چرا باید انگیزه بیشتری برای انجام سفرهای خارجی آن هم برای قشری ایجاد شود که از تمکن مالی مناسبی برخوردار است و در واقع جزو قشر مرفه جامعه محسوب میشود.
در شرایطی که عدهای از پس گذران معیشت خود برنمیآیند، اتخاذ چنین تصمیمی دقیقاً به معنای تشدید اختلاف طبقاتی به نفع طبقات مرفهتر و برخوردارتر در مقابل طبقات ضعیفتر است. دو برابر شدن سهمیه ارز مسافرتی در حالی جای تعجب بیشتری دارد که در وضع کنونی دولت به دلیلی که با محدودیت ارزی مواجه شده، ارز دولتی را برای بسیاری از کالاها مانند دارو برداشته است. سؤالی که در این میان مطرح میشود این است که اگر دولت با محدودیت ارزی مواجه است، اجرای چنین طرحهایی چه دلیلی دارد و اگر ارز کافی در اختیار دارد، چرا ارز داروها را برداشته است؟ در این روزها بسیاری از بیماران خاص با مشکلات عدیدهای برای تأمین و خرید داروهای مورد نیازشان مواجه هستند. به عنوان مثال بیماران سرطانی برای خرید یک آمپول چندمیلیون تومان باید هزینه کنند تا چند روز دردشان تسکین پیدا کند.
دولت دلیل حذف ارز داروها را محدودیتهای ارزی عنوان و از سوی دیگر سهمیه ارز مسافرتی را دو برابر میکند. به همین دلیل است که اتخاذ این تصمیم از سوی بانک مرکزی انسان را دچار تعجب میکند. این عمل با وضعیت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور در تناقض کامل قرار دارد. گویی امروز کشور نفت را به اندازه کافی میفروشد و مردم در وضعیت اقتصادی خوبی قرار دارند، کالاهای ضروری و اساسی را با قیمت مناسب وارد کرده و در اختیار مردم قرار میدهیم و تورمی هم در کار نیست و نهایتاً بانک مرکزی تصمیم گرفته تا قدری به فکر کسانی باشد که میخواهند سفر بروند و از قضا جزو طبقه مرفهتر جامعه محسوب میشوند.
بهنظر میرسد یک منطق قوی پشت اتخاذ چنین تصمیماتی نیست؛ چراکه تأمین ارز مسافرتی در شرایط کنونی کشور، اولویت صدم اقتصادی هم نیست و منطق حکم میکند که هیچ ارز دولتی به کسانی که میخواهند سفر خارجی انجام دهند، اختصاص پیدا نکند.
البته استدلالی در مقابل این نظر وجود دارد که قابل تأمل است و آن اینکه برخی میگویند وقتی مردم شاهد تخلفات و فسادهای کلان مانند چای دبش هستند، چرا از طریق چنین طرحهایی نتوانند هزار یورو را با قیمتی مناسبتر خریداری کنند و سفر خارجی برایشان ارزانتر تمام شود؟ وقتی چنین استدلالهایی در مقابل غیرمنطقی بودن افزایش دو برابری سهمیه ارز مسافرت هوایی مطرح میشود، ناخودآگاه پاسخ مناسبی نمیتوان در برابر آن داد و جای تأمل دارد.
از منظر اقتصادی، دخالتها و ورودهای اینچنینی دولت و بانک مرکزی در بازار ارز را چگونه ارزیابی میکنید؟
دولتهای ایران در ادوار مختلف دخالتهای متعددی در امر اقتصاد داشتهاند. گاه به اموری وارد شدهاند که از منظر علمی ارتباطی به دولت نداشته و با این شیوه خود را درگیر کرده و گاه تبعات این موضوع گرفتاریهایی برای مردم به همراه داشته است. تصمیماتی از این دست و قیمتگذاریهای دستوری غیراقتصادی است.
برخی معتقدند که شرایط بحرانی کنونی با آن چیزی که کارشناسان از بیرون گود و روی کاغذ مطرح میکنند، متفاوت است و نیاز به تصمیمات متفاوت دارد. نظر شما چیست؟ و اساساً در چنین شرایطی چه توصیهای به دولت میکنید؟
بزرگترین مصیبت و مشکل اقتصاد کشور تحریمهای ظالمانه دشمنان خارجی است. حال در وضعیتی که در تحریم قرار داریم برخی از تصمیمات اتخاذ شده شاید چندان درست نباشد. چندنرخی بودن ارز یکی از این تصمیمات و سیاستهاست که برای برخی متخلفان بستری برای رانت ایجاد میکند. به عنوان مثال در مورد افرادی که با ارز واردات چای، مرتکب فساد شدهاند اگر نرخ آزاد (55 هزار تومانی) برای تأمین ارز وجود داشت و نرخها یکسان بود، باز هم چنین تخلفاتی را انجام میدادند که ارز را بگیرند و در مقابل محصولی وارد نکنند؟
اگرچه ممکن است اجرای برخی طرحها در شرایط عادی اثرات مثبتی داشته باشد، اما در وضعیت مواجهه با تحریمها میشود گفت از دیدگاههای مختلف این تصمیمات میتواند تبعاتی به همراه داشته باشد و حتی اجرای آنها اشتباه باشد. اگر از دیدگاه علم اقتصاد و حتی از منظر تجربه دولتهای مختلف به این مسائل نگاه کنیم شاید به این نتیجه برسیم که اجرای چنین تصمیماتی چندان منطقی به نظر نمیآید.
نظر شما