کسی نمی‌تواند مرا کنترل کند

از همان ابتدا اطلاع‌رسانی‌های ضد نقیضی که توسط نهادهای مدیریت و نهادهای بهداشتی در مورد این بیماری انجام شد، به این تعارض دامن زد. به‌عنوان‌مثال در ابتدا گفته می‌شد که ماسک و رعایت پروتکل‌های بهداشتی و مراجعه به بیمارستان تأثیری ندارد؛ اما کمی بعد همان نهادها پیام متفاوت‌تری در خصوص استفاده از ماسک و رعایت پروتکل‌های بهداشتی دادند و همین موضوع نیز آمار مرگ‌ومیر را افزایش داد.

از دیدگاه روانشناسی رفتارهای ما تحت تأثیر سه فاکتور بیولوژیک، روان و اجتماع قرار می‌گیرد و درواقع این به آن معناست که رفتارهای ما مولتی فاکتور هستند و باید برای بررسی رفتارهای افراد در قبال بیماری کرونا به این سه عامل توجه شود.

بیولوژیک: کویید 19 بیماری ناشناخته‌ای در کل جهان است و ما اصطلاحاً به آن بیماری هزارچهره می‌گوییم. پدیده‌های ناشناخته معمولاً برای عموم مردم باعث ایجاد ابهام شده و این ابهام سبب افزایش ترس و نگرانی در جامعه می‌شود.

اما همه افراد در مقابل ابهام به یک‌شکل عمل نمی‌کنند. هنگامی‌که ابهام اتفاق می‌افتد برخی افراد سعی می‌کنند آن را عادی جلوه دهند و این عادی جلوه دادن به آن‌ها این احساس را می‌دهد که روی آن کنترل دارند. به‌عنوان‌مثال ماسک نمی‌زنند، به پروتکل‌های بهداشتی توجه نمی‌کنند و به این شیوه همه‌چیز را عادی جلوه می‌دهند.

همه افراد از کنترل‌شدن بیزارند هنگامی‌که به هر شکلی رفتارهایشان تحت کنترل قرار می‌گیرد، احساس می‌کنند که حقشان گرفته‌شده است؛ بنابراین شروع می‌کنند به نادیده گرفتن پروتکل‌های بهداشتی و قوانینی که فکر می‌کنند آن‌ها را در حیطه کنترل قرار می‌دهد یا زندگی نرمال را از آن‌ها می‌گیرد. به این شکل سیستم دفاعی را برای خود ایجاد می‌کنند تا بتوانند ابهامی را که برایشان ناشناخته است، تحمل کنند.

هر تغییری که در زندگی افراد اتفاق می‌افتد، شدت هیجانی دارد و هیجان‌های مخفی زیادی را هم می‌تواند با خود همراه کند. زمانی که افراد هیجانی می‌شوند توانایی منطقی فکر کردن و تصمیم منطقی گرفتن را از دست می‌دهند. واقعیت‌ها و شواهدی که در اطراف خود می‌بینند را انکار می‌کنند و حتی ممکن است تا حدی درگیر واکنش‌هایی غیریت سازانه شوند به‌عنوان‌مثال از «من» در مقابل آن‌ها استفاده می‌کنند. «کسی نمی‌تواند مرا کنترل کند» و یا «کسی نمی‌تواند من را ملزم به بیرون نیامدن و استفاده از ماسک کند». بیشتر این‌ واکنش‌ها حتی می‌تواند در حیطه ناخودآگاه اتفاق بیفتد و فرد به‌صورت مشخص از چرایی دلیل آن آگاه نباشد.

 اجتماعی: واقعیت آن است که رفتار همه ما اغلب تحت تأثیر گروه‌هایی قرار می‌گیرد که به آن تعلق داریم و هیچ جای تعجبی ندارد که این گروه‌ها نقش و پایگاه خاصی که به هویت ما شکل می‌دهد را تعیین می‌کنند. گروه‌ها معمولاً هنجارهای جاافتاده‌ای دارند که به رفتارهای ما به‌عنوان یک عضو از جامعه از شکل می‌دهند و حضور دیگر اعضا نیز بر عملکرد ما تأثیر دارد.

 لذا با توجه به این نوع تأثیرپذیری، نقش قوانین در شکل‌گیری رفتارهای افراد بسیار پررنگ بوده و به انتظارات جامعه از ما به‌عنوان عضوی از جامعه و فردی که باید قوانین را رعایت کند، شکل می‌دهد.

در کل افراد در جامعه الگوهای زیادی را دنبال می‌کنند و یا اصطلاحاً مرجع تقلیدی برای خود دارند. این تکثر الگویی در بحث بیماری کویید19 باعث ایجاد فضایی دو قطبی در جامعه شده است. به‌عنوان‌مثال افرادی که به طب سنتی اعتقاد دارند توصیه می‌کنند که اگر از فلان دمنوش‌ها استفاده کنید مشکلی برایتان پیش نمی‌آید و ماسک هم نمی‌زنند. از طرف دیگر نهادهای بهداشتی تأکید می‌کنند که مردم از ماسک و داروهایی که توسط پزشکان تجویز می‌شود، استفاده کنند. همین تناقض سبب تبدیل تعاون و همکاری به تعارض شود.

 از طرف دیگر از همان ابتدا اطلاع‌رسانی‌های ضد نقیضی که توسط نهادهای مدیریت و نهادهای بهداشتی در مورد این بیماری انجام شد، به این تعارض دامن زد. به‌عنوان‌مثال در ابتدا گفته می‌شد که ماسک و رعایت پروتکل‌های بهداشتی و مراجعه به بیمارستان تأثیری ندارد؛ اما کمی بعد همان نهادها پیام متفاوت‌تری در خصوص استفاده از ماسک و رعایت پروتکل‌های بهداشتی دادند و همین موضوع نیز آمار مرگ‌ومیر را افزایش داد. لذا ناپایداری در مورد این بیماری باعث شد که افراد به نهادها و مراجع تصمیم‌گیرشک کنند و نتوانند تصمیم منطقی در خصوص اعتماد به نهاده‌ای مختلف بگیرند و بنابراین به سمت الگوهای دیگری چون طب سنتی و... کشیده‌ شوند.

این تناقض و بی‌اعتمادی می‌تواند به لحاظ روان‌شناختی فرد را وارد فاز شورش کند؛ رفتن به رستوران، ماسک نزدن و رعایت نکردن پروتکل‌های بهداشتی در بیشتر مواقع از نشانه‌های همین شورش و دهن‌کجی افراد به نهادهای تصمیم گیر است.

مثال‌های این دهن‌کجی ناخواسته نیز به‌خوبی مشخص است. گروهی از افراد با اعتقاد مذهبی تصور می‌کنند که شرکت در مراسم محرم آن‌ها را از ابتلا به این بیماری حفظ می‌کند و یا گروه دیگری از مردم تفکر جادویی دارند که چون جوان هستند حتی اگر به این بیماری مبتلا شوند، بهبود می‌یابند اما به این قضیه فکر نمی‌کنند که ممکن است با انتقال این بیماری برای شخصی که آسیب‌پذیرتر است و یا بیماری خود ایمنی دارد خطرناک باشد. نکته قابل‌توجه بعدی آن است که اکثر مردم ایران، افرادی تجربه‌گرایی هستند و بر اساس تجربه‌های شخصی‌شان زندگی می‌کنند.

 به‌عنوان‌مثال چون کسی در درون شبکه‌های ارتباطی، اقوام و دوستانشان درگیر کرونا نشده است، شناخت سردی نسبت به این بیماری دارند؛ اما با ابتلای افرادی که در شبکه‌های ارتباطی‌ آن ها وجود دارد این شناخت سرد، به شناخت گرم تبدیل می‌شود و افراد متوجه می‌شوند که این بیماری جدی است و باید به پروتکل‌های بهداشتی عمل کنند.

درنهایت مجدداً باید تأکید کرد که چون کویید 19 یک بیماری ناشناخته است و تمام جهان با آن درگیر هستند، این پیام‌های متناقض کاملاً طبیعی است و باعث می‌شود که مردم گاه این پروتکل‌ها را رعایت کنند و گاهی رعایت نکنند. اما این شکاف بین مردم و نهادهای قدرت و کادر درمان باید کم‌کم برطرف شود، افرادی که ماسک می‌زنند تشویق شوند و برای افرادی که این پروتکل‌ها را رعایت نمی‌کنند بدون پرخاشگری آموزش داده شود.

هاله صناعی- دکتری تخصصی روانشناسی بالینی

کد خبر: 2060

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 3 + 2 =