نسیم هم راهی برای وزیدن پیدا خواهدکرد

« نسیمم و قطعا راهی برای وزیدن پیدا می‌کنم.»، حتی مرور ذهنی این جمله نوشته بر صفحه شبکه‌ اجتماعی‌اش امید و اراده را به خوانندگان تزریق می‌کند. به گفته خودش با وجود اینکه در جدال با سرنوشت چشم‌هایش را باخته اما زندگی‌اش بعد نابینایی پر از اتفاقات فوق‌العاده و حال‌خوب است. «نسیم برنجیان»، نابینای بر اثر بیماری در طول مصاحبه لحن پرشور و لبخند شیرینش تداوم دارد، حتی لحظات روایت جراحی‌های چندباره‌ و مرور رنج و درد مکرر شیمی‌درمانی سبب نمی‌شود که صحبتش را با جملات امیدبخش به انتها نرساند. او می‌گوید که همیشه رفتارش با پذیرش بالا عجین بوده و هست و همین روحیه، باورش را برای کنار آمدن سریع  او با ناملایمات زندگی تقویت کرده، نسیم در جای جای مصاحبه می‌گوید که عمر با تلخ و شیرینی‌هایش ادامه دارد و زندگی همچنان زیباست. سایت آتیه‌آنلاین به مناسبت روز جهانی عصای سفید (۲۳ مهر)، برای انجام گفت‌وگو میزبان نسیم برنجیان بود.

نسیم را از قبل می‌شناختم. اینکه اگرچه سال‌های اخیر بر اثر رشد توموری مغزی، بینایی‌اش را از دست داده اما بعد آن زندگی‌اش رو به اوج است. لحظه ورودش به سایت، عصایش را دقیق پیش‌پا قرار می‌دهد و پس از آن قدمهایش را با اطمینان به جلو برمیدارد. نسیم صداها را به دقت ردیابی می‌کند و همزمان با بیان گرم و لبخندآمیز احوالپرسی‌اش، با آغوشی صمیمی و فشردن دستی به مهر میهمانم می‌کند.نسیم هم راهی برای وزیدن پیدا خواهدکرد

او لحظه فرود آمدن بر صندلی می‌گوید که تمایلی ندارد از عینک استفاده کند اما می‌پرسد که اگر برای مصاحبه تصویری بهتر است با عینک باشد مشکلی نیست. سپس از موقعیت دوربین فیلمبرداری می‌پرسد که بتواند نگاهش را به لنز متمرکز کند. او همه جوری آماده به نظر می‌رسد که به هر پرسشی جواب دهد و خودش هم آغاز گفت وگو این نکته را یادآوری می‌کند.

داستان چرایی وداع او با دنیای تیره و روشن بینایان علامت سئوال بزرگی است که جواب آن می‌تواند تلنگرآمیز باشد. اینکه حادثه و بیماری گاه چنان ناگهانی و غیرمترقبه بر سر و روی زندگی آدم‌ها آوار می‌شوند که شوک آن، به فراخور شدت و عمق مسئله، در فرایند پذیرش و اقدامات تأخیر و تعلیق ایجاد می‌کند. اینکه ما آدم‌ها هر روز به روال معمول دنیای هزاررنگ را با انبوه زشتی و زیبایی‌هایش می‌بینیم برایمان عادی شده است اما زمانی که به یکباره از این نعمت محروم می‌شویم آن زمان است که قدرش را به درستی درک خواهیم کرد.

شروع تحول با رشد یک توده مغزی

نسیم در حین اینکه می‌پرسم «شنیده بودم که شما بینا بودید و سال‌های اخیر دچار اختلال بینایی شده‌اید، در توضیح آنچه که بر او گذشته »، همزمان که سرش را به نشانه تأیید بالا و پایین می‌برد، بلافاصله جواب می‌دهد: بله، سال ۱۳۹۸به دلیل سردردهای مکرری که برایم اتفاق می‌افتاد به پزشک مراجعه کردم و پس از انجام اسکن و گرافی‌های متعدد تومور مغزی‌ام تشخیص داده شد. بیش از ۲۰ و اندی مرتبه تحت اعمال جراحی مختلف قرار گرفتم که بینایی‌ام حفظ شود اما اگرچه خوشبختانه تومور خارج شد، متأسفانه پزشکان مجبور به تخلیه چشم راستم شدند و بینایی چشم چپم نیز با وجود تلاش‌های فراوان پزشکان و تزریق آمپول‌های قوی و شیمی‌درمانی از دست رفت و متاسفانه تابستان ۱۳۹۹به نابینایی مطلقم منجر شد. او با لبخند تلخی بر لب ادامه می‌دهد و می‌گوید نشد که بشود شد آنچه که من، خانواده و تیم پزشکی‌ام می‌خواستیم.

آنقدر لحن و بیانش انرژی‌بخش و مثبت است که از ابراز تأسف و گفتن جملات منفی در واکنش به پاسخش پرهیز می‌کنم و دوست دارم فضای مصاحبه را امیدبخش پیش ببرم و بلافاصله از سطح باورپذیری او در مواجهه با این اتفاق غیرمترقبه و چالش‌هایش در بدو ورود به دنیای جدید می‌پرسم. نسیم پس از مکثی ثانیه‌ای، بلافاصله با لحنی تأکیدی جواب می‌دهد: قطعا به امید رخ ندادن اتفاق ناگوار، درمان و جراحی‌های سنگین را تحمل کردم. قطعا من نیز همانند سایر افراد اوایل برایم مقداری سخت بود. مخصوصاً زمانی که چشم راستم تخلیه شد و این عضو را از دست دادم. اما از آنجایی که پذیرشم سریع‌ است. زمانی که حس کردم راهی جز کنارآمدن با نابینایی ندارم به سرعت این موضوع را پذیرفتم. خوشبختانه کلاً فرایند پذیرشم دو ماه بیشتر طول نکشید.

پذیرش امیدبخش

او می‌خندد و با لحنی رضایت‌آمیز ادامه می‌دهد: بارها گفته‌ام زندگی‌ام به دو بخش قبل و پس از نابینایی تقسیم شده. بعد ورود به دنیای جدید، شیوه زندگی و حتی افرادی که با آنها در تعامل قرار گرفتم و تماماً مختصات زندگیم متحول و متفاوت شد و در مسیری دیگری تداوم پیدا کرد.

اینکه در آغاز دوره جدید زندگی با چه رویکردی خودش را آرام کرده، موضوع بسیارمهمی است. بنابراین دوباره از نوع نگاه و جملاتش در دوران گذار می‌پرسم. نسیم این بار انگشتان دو دستش را برای لحظه‌ای به هم می‌بافد و بعد لختی کوتاه ابروهایش درهم می‌پیچد. او در ادامه همزمان که نگاهش را به آسمان می‌دوزد می‌گوید: می‌گفتم خدایا چرا من؟ چرا تلاش‌های خودم و خانواده بی‌جواب ماند؟ اول مثل همه شاکی بودم. از زمین و زمان گله‌گذاری می‌کردم. اما زمانی که پذیرش اتفاق افتاد. تنها به این فکر می‌کردم که چطور جلو بروم. چون که آدم پرجنب‌وجوشی هستم و به هیچ عنوان تحمل خانه‌نشینی را ندارم از خدا ‌خواستم کمک کند که من وانمانم. خواستم که به من قدرت دهد تا شرایط برایم هموار شود که خانه‌نشین نشوم. الان هم تنها این جملات را تکرار می‌کنم که خداوند مرا برای تداوم حرکت رو به جلو و پیشرفت یاری کند.

یادگیری مختصات دنیای نابینایان

«برای یادگیری مختصات دنیای نابینایی چه اقدامات عملی را دنبال کردی؟» به محض طرح این پرسش، گل از گلش می‌شکفد. نسیم چنان با اشتیاق از عزم جدی اش برای فهم دنیای جدید می‌گوید که ناخودآگاه زبانم به تحسین واداشته می‌شود. او پرحرارت جواب می‌دهد: در مدتی که به مرور بینایی‌ام در حال افول و به صفر نزدیک می‌شد تحقیق در مورد جهان نابینایان را در اولویت قرار دادم. هیچ شناختی از دنیای نابینایان و افراد نابینا نداشتم. اینکه زندگی آنها چه سبکی است، چه وسایل کاربردی، ابزارآلات و تجهیزات خاصی برای آنها وجود دارد و اینکه چطور از این ابزارها استفاده می‌کنند. در گام بعدی به دلیل اینکه خیلی اهل نوشتن هستم. اینکه چطور بتوانم معضل خواندن و نوشتن را مرتفع کنم برایم در اولویت قرار گرفت. یادگیری بریل جزء اولین اقدام‌ها بود. به سبب پرانرژی‌بودن و اینکه دوست نداشتم لزوماً دیگری مرا راه ببرد راه رفتن با عصا را یاد گرفتم. همزمان نیز به دلیل علاقه‌مندی فراوانم به فضای اینترنت و فعالیت مستمرم در شبکه‌های اجتماعی، یادگیری نرم‌افزارهای کاربردی برای استفاده از تلفن همراه و کامپیوتر به یکی دیگر از از اولویت‌هایم تبدیل شد.

از او می پرسم «آیا نابینایی بازدارنده او برای انجام امور روزمره هست یا خیر؟ می‌گوید که یکسری کارها مانند رانندگی یا خریدهایی که نیاز صددرصد به بینایی دارند تحت هیچ شرایطی دیگر نمی‌توان انجام داد. اگرچه بعضی‌خریدها را از فروشگاه اینترنتی انجام می‌دهم. اگر قصد خرید لباس و کفش را داشته باشم در این موارد هر اندازه نیز به فروشنده اعتماد داشته باشیم باز خرید دلخوه ممکن است اتفاق نیفتد.

نسیم با ابراز ناراحتی از سختی انجام امور بانکی‌اش ادامه می‌دهد: وقتی یک نابینا وارد بانک می‌شود حتما باید یک امین با خود همراه داشته باشد. محال ممکن است که یک نابینا بتواند در بانک‌ها به تنهایی موردپذیرش قرار گیرد. حتی فردی مثل من که دوران بینایی در بانک‌ها دارای امضا بودم اما امروز متأسفانه برای انجام امور بانکی از اثر انگشت‌ یا مهرهای برنجی استفاده کنم که این مساله برایم بسیار ناراحت‌کننده است.

نوازندگی و قله نوردی

از موفقیت‌هایش پس از نابینایی می‌پرسم خوشحال و خندان می‌گوید که به دلیل آزاد بودن وقتش در این سه سال به صورت جدی‌تر، ورزش و هنر که دو شاخه مورد علاقه‌اش را دنبال کرده و پیشرفت‌های فراوانی در این دو شاخه کسب کرده است. نسیم روی ناخوش نابیناشدنش را از دست دادن شغلش می‌داند و با ناراحتی توضیح می‌دهد که قبل نابینایی کارمند و شاغل بوده و این اتفاق باعث شده که کارش را از دست دهد. او در ادامه با لحنی انتقادآمیز می‌گوید: پس از گذشت دو سال تلاش‌ مداوم و پی‌درپی در تمام سازمان‌های دولتی و خصوصی، صرفاً به خاطر نابینایی‌ نتوانستم جایی مشغول به کار شوم.

نسیم در این مجال به همین یک جمله بسنده می‌کند و انگار ترجیح می‌دهد که در این فرصت به روایت موفقیت‌هایش دل بدهد. او بلافاصله به جواب آن بخش از پرسشم درباره کسب موفقیت‌هایش در دوران جدید برمی‌گردد و توضیح می‌دهد: از دوران کودکی به نوازندگی علاقه داشتم و سازهایی می‌نواختم. پس از دوران نابینایی با ساز تنبور که قبل نابینایی حتی اسم آن را شنیده بودم آشنا شدم. اولین بار که صدای آن را شنیدم شیفته آن شدم و تلاش کردم آن را یاد بگیرم. متاسفانه اساتیدی که پیدا می‌کردم به واسطه نابینا بودنم تمایلی به آموزش این ساز به من نشان نمی‌دادند. در نهایت استاد علی‌آبادی پذیرفتند و الان نزدیک به سه سال است که در خدمت ایشان شاگردی می‌کنم و به همین دلیل از او کمال قدردانی را دارم. باعث خوشحالی است که در حال حاضر تنها نابینای یکی از بزرگترین گروه‌های تنبورنوازی ایران به نام «جامی» هستم. تاکنون افتخار داشتم که تالار وحدت دو بار اجرا داشته باشم. همچنین به دلیل عشق به بوی خاک، به سمت یادگیری سفالگری ترغیب شدم و این هنر را نزد استاد فردین آموختم. الان می‌توانم با چرخ سفالینه‌های مختلف خلق کنم.

همیشه عاشق کوه و طبیت بودم و پا به کوه گذاشتم. در حال حاضر می‌توانم بگویم که تنها زن نابینای مطلقی هستم که در استان تهران قله نوردی می‌کند. یک ماه و نیم پیش قله دماوند را صعود کردم و در زمینه ورزش مچ‌اندازی و بدنسازی در وزن مثبت ۶۵ کیلوگرم موفق به کسب دو مدال طلای کشوری شدم.

حال و هوای مصاحبه لبریز انرژی مثبت و انگیزه بخش شده و همزمان که دستاوردهایش را تحسین می کنم فرصت را مغتنم می‌بینم که در این نقطه از گفتگو از توصیه‌اش به نابنیایان بگوید. او همچنان با حرارت جواب می‌دهد: پذیرش، مهم‌ترین مسأله است. من نابینایانی را می‌شناسم که شاید بیش از ۱۵ یا ۲۰ سال است که نابینا هستند اما هنوز با این مسئله کنار نیامده‌اند. امید خیلی خوب است و اصلا مخالف امید داشتن نیستم. همین الان نیز امیدوارم روزی علم اینقدر در زمینه امور بینایی پیشرفت کند که نابینایان بتوانند همه بینا شوند. الان ایلان ماسک روی تراشه‌ای کار می‌کند که به مرحله بالینی هم رسیده و یا استفاده از تزریق سلول‌های بنیادی به بیماران ژنتیکی ( RP ) بسیار امیدوارکننده است. اما در کنار همه این مسائل، مهم‌ترین عامل در وهله اول پذیرش، بعد همت و در نهایت گام برداشتن و تلاش است. وقتی فردی نابینایی‌اش را تنها به عنوان یک محدودیت بپذیرد اما باور داشته باشد که این محدودیت قابل مرتفع شدن است قطعا موفق خواهدشد.

باور به تداوم زندگی زیبا و رنگارنگ

شعاری که دارم و مدام با خود آن را تکرار می‌کنم این است: «نسیم تنها چیزی که چاره ندارد مرگ است و غیر آن، همه حل شدنی است.» اگرچه ممکن است سخت و زمان بر باشد اما شیرین است اینکه به این باور برسیم می‌توان با ممارست، تمرین و تلاش دلخواسته‌های خود را کسب کنیم. همین روحیه‌ام بود که باعث شد همان اوایل با وجود مخالفت خانواده‌ام که در مرحله انکار بودند خودم عصا تهیه کنم و به تنهایی برای اولین بار با عصا به مطب پزشکم مراجعه کنم. من معتقدم باید برای رفتن و رسیدن باید تلاش کرد. اینکه باور داشته باشیم نابینایی نمی‌تواند این مفهوم را به ما تحمیل کند که همه چیز تیره وتار است. باور دارم که دنیا تمام نشده و زندگی همچنان قشنگ و رنگارنگ است.

در ادامه از او در خصوص درددل یا مطالبه اش به عنوان یک قهرمان ورزشی و هنرمند از خانواده‌ها، جامعه و مسئولان می پرسم و همچنان باصلابت و پرقدرت جواب می دهد: خانواده‌ها فکر نکنند چون فرزندشان دارای اختلال بینایی است پس ناتوان هستند. در صورتی که قطعا با شنوایی و تمرکز خوبی که دارند اگر ذره‌ای آنها حمایت شوند و در مسیر درست قرار گیرند قطعا همین عوامل باعث می‌شود که بچه‌های آنها به افرادی با توان بالا تبدیل شوند این است که اغلب این عزیزان در هر زمینه‌ای فعالیت می‌کنند به پیشرفت‌های خوبی دست می‌یابند.

مطالبه دیده‌ و شنیده شدن

سپس به محض اینکه که می خواهد مطالبه اش از مسئولان را مطرح کند لحن و کلامش رنگ انتقاد می‌گیرد. نسیم می‌گوید: یک موضوع که شاید در نگاه اول کوچک اما در واقع بسیار مهم و دغدغه‌آفرین شده فشارهای مالی است. کلاس‌های مختلف و رفت‌وآمدها هزینه‌زا هستند. من تنها خواهشم از مسئولان این است که لااقل شرایط را به گونه‌ای برای افرادی امثال من فراهم کنند که حالا از نعمت دیدن محروم هستیم و نمی‌توانیم به راحتی با پای پیاده و یا از مترو اتوبوس شهری استفاده کنیم مبلمان شهری بی‌نهایت نامناسب را اصلاح و مناسب‌سازی کنند. همچنین برای حمل و نقل افراد معلول تمهیدی در خصوص اعمال تسهیلات و تخفیفات ویژه در نظر گرفته شود. کمک هزینه‌ای به آنها تعلق گیرد که امور ورزشی و آموزشی خود را دنبال کنند. اگرچه باشگاه‌های ورزشی دولتی تعیین شده ویژه افراد خاص بسیار معدود هستند و یک نابینا برای بهره مندی از امکانات ورزشی این مراکز از غرب به شرق تهران باید سفر کند.

مطالبه‌اش بحق است. نسیم و امثال او مطالبه‌ای فراتر از آنچه که حداقل در قانون حمایت از حقوق افراد دارای معلولیت همین مسئولان امر آن را به رسمیت شناخته‌اند و مصوب کرده‌اند، ندارند. اصل بی‌طرفی، مرا تنها به آرزوی شکل‌گیری عزم و اراده جدی مسئولان برای حل مصائب پیش‌روی او و تمام افراد دارای معلولیت ترغیب می‌کند و بلافاصله در پایان برای حفظ حال و هوای مثبت مصاحبه، او را به توصیف تک واژه‌هایی که می‌خوانم دعوت می‌کنم.

-ماهور

ماهور اسم ساز و یار دوران تنهایی منه

-خدا

همیشه در قلب من و حامی‌ام بوده . او لحظه به لحظه چشمم بوده و هیچ وقت هم تنهام نگذاشته.

-رنگ

صورتی

-موسیقی

نفس، بدون موسیقی نمی‌تونم زندگی کنم حتی یک لحظه.

-عصا

سه سال هست که معنی عصا را فهمیدم. عصا در اصل چشم‌های یک نابیناس.

-موانع

اووف، تا دلتون بخواد

-نسیم

من نسیمم. بر صدر تمام صفحاتم در شبکه‌های اجتماعی نوشتم: «من نسیمم و راهی برای وزیدن پیدا خواهم کرد.» یعنی هیچ چیزی مانعم نیست مگر روزی خدا جونم رو بگیره. پس در غیر این صورت هر اتفاقی بیفته من قطعاً راهی برای وزیدن پیدا خواهم کرد.

کد خبر: 64607

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 2 + 16 =