به گزارش آتیه آنلاین، نرخ میانگین اشـتغال فارغالتحصیلان دو سال آخر دولت گذشته ۲۴.۸۵ درصد بوده، که این نرخ در دو سال اول دولت سیزدهم ۲۶.۲۵ درصد افزایش یافته است. همچنین در دو سال آخر دولت قبل میانگین نرخ بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی ۱۵.۴۵ درصد بود که این نرخ در دو سال اول دولت سیزدهم به ۱۳.۲۶ درصد کاهش یافت، به عبارتی میانگین نرخ بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی در این بازه زمانی ۲.۱۹ درصد کاهش نشان میدهد.
اشتغال فارغالتحصیلان دانشگاهی موضوعی مهم برای دولت سیزدهم است، چرا که این گروه در صورتی ایجاد بستر لازم، میتواند پیشران نیروی انسانی بازار کار محسوب شود. هرچند که دادهها از افزایش اشتغال و کاهش نرخ بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی در دو سال اول دولت سیزدهم حکایت میکنند، اما به دلیل انباشت جمعیت فارغالتحصیل از سالهای گذشته و افزایش میل آنها به بازار کار در پی بهبود فضای کسب و کار در این دو سال، دولت مبادرت به اقداماتی برای رشد اشتغالزایی آنها کرده است.
برای نمونه، تربیت نیروی کار از طریق مهارتآموزی فارغالتحصیلان در دو سال اخیر باعث افزایش تعداد شاغلان دانشآموخته دانشگاهی شده است. در این بین تعداد بیش از سه میلیون نفری دانشجویان در حال تحصیل کشور در رشتههای مختلف را باید فرصت مناسبی برای تحقق تربیت نیروی کار دارای دانش روز برای حضور در فضای کسب و کار به شمار آورد که البته این مهم در کنار فرصتهای آموزش مهارت و حضور افراد در فضای واقعی اشتغال کارگاهی ممکن خواهد شد.
۴۵ درصد مهارتآموزان و ۳۸ بیکاران افراد دانشآموخته هستند
حضور و اشتغال بیش از ۱۴ میلیون نفر به صورت مستقیم در فضای کارگاهی و مجموعاً اشتغال بیش از ۲۴ میلیون نفر در حوزههای سهگانه صنعت، کشاورزی و خدمات، به عنوان نیروی انسانی بالقوه فعال در حوزههای مربوط به کسب و کار، در صورت ترکیب مهارت کسب شده در حین کار با دانش روز فعالیت مذکور، امکان رشد مهارت و ماندگاری در اشتغال را خواهند داشت. همچنین حضور و ماندن در فضای کسب و کار برای جمعیت بیش از ۲ میلیون و ۴۰۰ هزار جوینده کار و جامعه حدود ۶۴ میلیون نفری افراد در سن کار ۱۵ ساله و بالاتر، شامل شاغلان، جویندگان کار و نیروی انسانی در سن کار نیز نیازمند سیاستگذاری و تعیین اهداف در راستای اتصال حوزههای دانشی و صنعتی است.
با تأکید بر اینکه نیروی انسانی ابزار اساسی و تأثیرگذار در حوزه فعالیتهای تولیدی و اقتصادی و البته در راستای رشد بهرهوری تولید به حساب میآید، افزایش حضور مؤثر جمعیت فعال و شاغل در رشد شاخصهای حوزه کسب و کار و تولید به شرط بسترسازی برای ایجاد پیوند ارتباطی بین دانشگاه و فضای کسب و کار محقق میشود.
سهم ۴۵ درصدی دانشآموختگان دانشگاهی از بین مهارتآموزان مراکز فنی و حرفهای و توجه به سهم ۳۸ درصدی فارغالتحصیلان دانشگاهی از مجموع افراد بیکار کشور را باید نشانهای در ارتباط نامتوازن دانشگاه، بازارکار و موضوع مهارت دانست.
به طور طبیعی با تحقق هدفگذاری مشخص شده در راستای تعریف و برقراری ارتباط اثربخش بین فضای آموزش عالی، مهارت و بخش تولید، کاهش سهم بیکاران و کارجویان از بین دانشآموختگان و در نتیجه حضور بیشتر و مؤثرتر آنان در فضای کار و رشد بهرهوری تولید را شاهد خواهیم بود.
نظر شما