آمبولانس حرمت دارد؛ راه را باز کنیم

آمبولانس نقشی حیاتی در نجات جان انسان‌ها دارد. افراد جامعه در شرایط بیماری و آسیب‌های ناشی از تصادفات و سوانح در اولین اقدام درخواست آمبولانس می‌کنند. به موقع رسیدن این وسیله نقلیه بر بالین بیمار از یک‌سو و از سوی دیگر رساندن به موقع او به نزدیکترین مرکز درمانی، جدای از معضل ترافیک، نیازمند برخورداری از تبحر لازم رانندگان برای سرعت راندن این وسیله است.  

به گزارش آتیه‌آنلاین، این گروه حرفه‌ای علاوه بر آشنایی با کمک‌های اولیه در قالب یک تیم امدادی، نیازمند برخورداری از حس انسان‌دوستی، روحیه‌ای قوی و در عین‌ حال آرام در مواقع بحرانی هستند تا بتوانند بیمار را به سلامت به مراکز درمانی برسانند. برای نشان دادن گوشه‌ای از زحمات و خدمات کاربران آمبولانس با «مهدی یزدزاد»، مسئول نقلیه بیمارستان تأمین‌اجتماعی امام رضا (ع) قم به گفت‌وگو نشستیم و درباره مسائل و ویژگی‌های این حرفه جویا شدیم. یزدزاد با ۱۸ سال سابقه فعالیت حرفه‌ای، لیسانس مدیریت دولتی دارد. او ۴۰ ساله و دارای دو فرزند، یک دختر ۱۷ ساله و یک پسر ۱۰ ساله است. صحبت‌های شیرین و صمیمانه او را پیش‌رو دارید.

مهمترین ویژگی لازم را برای احراز شغل رانندگی آمبولانس چه می‌دانید؟

قبل از هر چیز بگویم کسی که می‌خواهد راننده آمبولانس شود باید از مهارت فنی نگهداری خودرو برخوردار باشد تا در صورت خرابی وسیله نقلیه در راه نماند. همچنین باید از توان جسمی مناسبی برخوردار باشد تا هنگام مأموریت قدرت بدنی او کاهش نیابد. ضمن اینکه بومی منطقه باشد تا راه‌ها را بشناسد و اصول ارائه خدمات به بیماران را بداند. روحیه‌ای قوی داشته و نکته مهم اینکه مزین به سجایای اخلاقی مانند تعهد، خودکنترلی و در عین حال انسان‌دوستی باشد و در یک جمله می‌توانم بگویم که باید فرد قابل اعتمادی باشد.

به نظر می‌رسد جمع این خصوصیات در یک فرد، به طور حتم او را از سایرین متمایز می‌کند. آیا این خصوصیات ذاتی است یا در طول مدت فعالیت قابل کسب است؟

برخی از این خصوصیات ذاتی است یا ممکن است در طول زندگی افراد شکل گیرد؛ مانند حس انسان‌دوستی، برخورداری از قوای جسمانی مناسب و داشتن تعهد حرفه‌ای، اما برخی دیگر اکتسابی است و می‌توان آن را در مدت زمان کوتاهی آموخت. برای همین معتقدم انتخاب رانندگان آمبولانس باید با دقت و بررسی انجام شود تا افراد بتوانند در شغل خود دوام بیاورند.

به خاطر دارم سال‌ها قبل مردم تردد آمبولانس‌ها را در خیابان‌ها جدی نمی‌گرفتند و بعضاً از راه باز کردن برای آنها خودداری می‌کردند؛ حتی برخی‌ها توجیه می‌کردند که آمبولانس‌خالی از بیمار است و... در حالی که می‌دانیم آمبولانس خالی از بیمار می‌تواند در مأموریت باشد و راننده می‌خواهد خود را به بیمار برساند.

در حال حاضر فرهنگ عمومی مردم را در مواجهه با آمبولانس چگونه می‌بینید؟

با اندوه می‌گویم که بعضی از مردم هنوز هم آن‌طور که باید همکاری لازم را با راننده‌های آمبولانس برای عبور از خیابان‌ها ندارند. مردم هنوز به این باور نرسیده‌اند که آمبولانس با آژیر یا بدون آژیر اولویت تردد دارد. برای ایجاد این همدلی باید از خود بپرسیم شخصی که داخل آمبولانس است چه کسی است؟ چندی پیش یک کلیپ خارجی را مشاهده کردم که از یک مهندس راه‌سازی سؤال شد در طول یک سال، مرگ چه تعداد افراد در اثر سوانح جاده‌ای می‌تواند به عنوان یک رقم منطقی ارزیابی شود. او در یک پاسخ کارشناسی اعلام کرد که حدود ۶۰ نفر؛ در آن لحظه در پشت سر او باز شد و جمعی از افراد خانواده، اقوام و دوستان او را که قبلاً به استودیو دعوت شده بودند، نشان دادند و گفتند تعداد این جمعیت، ۶۰ نفر است. وقتی میهمان برنامه با چنین صحنه‌ای مواجه شد، بغض گلویش را گرفت و پاسخ داد حتی مرگ یک نفر هم زیاد است.

می‌خواهم بگویم اگر مردم، بیماران در آمبولانس را مانند خویشاوندان خود تصور کنند، به طور حتم راه را برای او باز خواهند کرد. این نکاتی است که باید فرهنگ‌سازی شود و ای کاش به جای تبلیغات محصولاتی مانند چیپس و پفک، برای اهمیت تردد آسان آمبولانس‌ها اطلاع‌رسانی می‌شد.

خوب است ماجرای دیگری را هم تعریف کنم. چندی قبل در تهران متوجه شدم بسیاری از اتومبیل‌ها برچسبی را با عنوان «بین خطوط برانید» نصب کرده‌اند. وقتی ماجرا را پرسیدم گفتند شخصی که فرزندش را با موتور خود به بیمارستان حمل می‌کرد، به دلیل شلوغی راه و ترافیک به موقع نمی‌تواند او را به بیمارستان برساند و فرزندش فوت می‌کند. او نیز برای جلب‌نظر عمومی و رعایت قوانین رانندگی این برچسب‌ها را بین مردم توزیع کرد و حتی هشتک آن نیز ایجاد شد.

واقعیت این است که اگر راننده‌ها به حق خود که راندن در داخل خط است، قانع شوند، بسیاری از مشکلات ترافیک حل می‌شود و آمبولانس‌ها نیز راحت‌تر می‌توانند تردد کنند؛ زیرا آمبولانس حرمت دارد و بیمار داخل آن می‌تواند یک مادر، پدر و یا عضو خانواده‌ای باشد.

سرعت مجاز برای آمبولانس‌ها چقدر است؟

تا جایی که اطلاع دارم، سرعت مجاز برای آمبولانس‌ها تعیین نشده و دوربین‌ها سرعت غیرمجاز را ثبت می‌کنند و خلافی آمبولانس‌ها نیز صادر می‌شود. اما با نشان دادن مدارک مبنی بر مأموریت‌ داشتن آمبولانس‌ها، خلافی آنها صفر می‌شود. در آیین‌نامه قوانین راهنمایی و رانندگی، اجازه انجام چند تخلف از جمله سرعت غیرمجاز، پارک در محل ممنوع و عبور از چراغ قرمز با رعایت احتیاط به آمبولانس داده شده اما عبور از خیابان یک‌طرفه برای این وسیله نقلیه غیرمجاز است و خلافی استفاده از موبایل نیز بخشیده نمی‌شود.

آیا تاکنون هنگام حمل بیمار تصادف کرده‌اید و در این صورت چه اتفاقی افتاد؟

بله؛ اسفندماه سال گذشته بود که بیماری را به سمت بیمارستان شهید بهشتی حمل می‌کردم. ناگاه موتورسیکلتی به طور خلاف آمد و بین آمبولانس و نرده‌های خیابان گیر افتاد. فوراً آمبولانس را متوقف کردم و خدا را شکر سانحه مهمی رخ نداد. اتفاقاً یک پلیس راهور با موتور در حال عبور بود که نزد ما آمد و صورتجلسه‌ای تهیه کرد. با توجه به مأموریتم که باید بیمار را به بیمارستان می‌رساندم ظرف یک دقیقه واقعه را شرح دادم و حرکت کردم. پلیس نیز موتورسیکلت‌ران را به پاسگاه منتقل کرد تا تعیین تکلیف شود. با توجه به اولویت حرکت با خودروهای امدادی، معمولاً هنگام تصادفات کمتر مقصر شناخته می‌شوند.

با توجه به شغل خطیری که دارید، جایگاه افراد امدادرسان را در جامعه چگونه می‌بینید و آیا مردم قدرشناس زحمات شما هستند؟

باید بگویم جایگاه افراد امدادرسان رفته‌رفته در جامعه شناخته می‌شود؛ به‌ویژه پس از بروز سوانح مهم، نقش امدادرسانان در اذهان عمومی بیشتر نقش می‌بندد و مردم تا مدت‌ها آن را به یاد دارند، اما با فروکش کردن تب اخبار مربوط به سوانح برخی از مردم اهمیت جایگاه این افراد را فراموش می‌کنند. ما هنوز برای رسیدن به نقطه مطلوب فاصله داریم. یک خاطره تلخ هم در این زمینه دارم. در صف نانوایی بودم و راننده آمبولانسی با عجله آمد و گفت خسته نباشید دوستان. می‌توانم یک نان خارج از صف بگیرم. یکی از افراد داخل صف جواب سربالایی داد که نمی‌خواهم بازگو کنم. جلو رفته و یکی از نان‌های خود را به او دادم و اندوه را در چشمانش دیدم. نمی‌خواهم چنین برخوردهایی را به کل جامعه تعمیم دهم. همان‌طور که اشاره کردم معتقدم مردم پی به ارزش و اهمیت خدمات امدادرسانی برده‌اند و احترام بیشتری را برای آنها قائلند.

علاوه بر مسائل فرهنگی و ابعاد اجتماعی، در محیط کار با چه چالش‌های حرفه‌ای مواجه هستید؟

هر کس در محیط کار خود با مسائلی مواجه است. رانندگان آمبولانس هم خالی از دغدغه نیستند. می‌خواهم به یک موضوع کلی اشاره کنم. در سازمان، رانندگان از بین متصدیان خدمات عمومی انتخاب می‌شوند. یعنی در فراخوان اعلام می‌شود که به تعدادی متصدی خدمات عمومی نیازمندیم و از بین آنها رانندگان آمبولانس و سایر وسایط نقلیه انتخاب می‌شود. حال اینکه صرفاً داشتن گواهینامه برای این کار کافی نیست. بسیاری از افراد گواهینامه دارند، اما آیا می‌توانند راننده آمبولانس شوند؟ هرچند آموزش‌های بدو استخدام وجود دارد، اما لازم است توانمندی‌های اولیه را دارا باشند تا بتوانند در موارد ضروری کمک‌حال پرستار شوند. باید توجه کرد رانندگان آمبولانس مانند انتظامات، آینه تمام‌نمای سازمان هستند و باید نسبت به رفتار و تعهدات شغلی خود پایبند باشند و هرگونه بدخلقی و بی‌توجهی می‌تواند کلیت سازمان را زیر سؤال ببرد، در نتیجه باید انتخاب رانندگان این وسیله نقلیه با دقت بیشتری صورت گیرد. مسائل دیگری نیز وجود دارد؛ از جمله اینکه راننده‌های آمبولانس تأمین‌اجتماعی برخلاف راننده‌های ۱۱۵ تنها کاربر آمبولانس نیستند بلکه رانندگی سایر وسایط نقلیه بیمارستان از جمله سواری و نیسان را نیز برعهده دارند و برخی روزها پزشکان را جابه‌جا کرده و بعضاً انتقال خون انجام می‌دهند. ما همچنین به دلیل محدودیت نیرو که پنج راننده هستیم و سه دستگاه آمبولانس در اختیار داریم، شیفت‌های کاری فشرده‌ای داریم.

با توجه به نوع کارتان که با بیماران گوناگونی سروکار دارید، حتماً خاطرات به یادماندنی هم برای‌تان رقم خورده. یکی از این خاطرات را تعریف کنید.

بله خاطرات تلخ و شیرین بسیاری دارم. بگذارید موضوعی را که اخیراً یعنی دی‌ماه سال گذشته برایم پیش آمد، تعریف کنم. آقایی ۷۰ ساله‌ را به درمانگاه بقیه‌الله قم اعزام می‌کردم که همسرش نیز همراه او بود. متوجه شدم از نظر روحی بسیار به‌هم ریخته است. برای اینکه او را از فضای سنگین خود بیرون بیاورم، به شوخی گفتم «حاجی ماشین یک میلیاردی سوار شدی‌ها» و از این قبیل شوخی‌ها و او نیز با من دم می‌گرفت. وقتی به مقصد رسیدیم با توجه به اینکه کار او در درمانگاه حدود ۲۰ دقیقه به طول می‌انجامید برای خانمش آبمیوه تهیه کردم و به او پیشنهاد دادم که در بوستان بانوان کنار درمانگاه دوری بزند. سعی می‌کردم تا در طول مأموریتم به آنها خوش بگذرد و نگرانی برای‌شان به وجود نیاید. بعد از پایان کار بیمار، آنها را سوار آمبولانس کردم و هنگام بازگشت، گپ‌وگفتمان داغ‌تر شد. آن آقا به من گفت مانند وکلا صحبت می‌کنم. من نیز به او گفتم اتفاقاً درباره موضوعی پیگیری قانونی می‌کنم و تقریباً به امور وکلا وارد هستم. پاسخ داد، پسر من نیز درگیر پرونده‌ای شده که بدهی مالی دارد. می‌دانم مقصر است، اما ما وسع مالی نداریم که برای او وکیل بگیریم. فردا هم دادگاه دارد و خیلی نگران وضعیت او هستم. گفتم، چه جالب من نیز فردا کار دادگاهی دارم. اگر می‌خواهید شماره من را به پسرتان بدهید تا فردا در همانجا همدیگر را ببینیم. اگر بتوانم کمکش می‌کنم. آن آقا شماره من را گرفت و من نیز شماره تماس پسر او را گرفتم. وقتی اسمش را پرسیدم ناگاه خشکم زد.

متوجه شدم او همان شخصی است که من از او شکایت کرده‌ام. یک لحظه بغض گلویم را فشرد و پرسیدم: «آقا جواد پسر شماست؟» گفت بله! گفتم کسی که از او شکایت کرده من هستم حاجی. او ناباورانه من را نگاه کرد و همسرش نیز از این حرف من جا خورد و گفت آقا شوخی می‌کنید. گفتم نه شوخی در کار نیست. به آقا پسرتان بگویید که فردا به دادگاه نیاید؛ چون من فردا رضایت می‌دهم. لحظه‌ای به فکر فرو رفتم و این پند اخلاقی که محبت وقتی همراه با هزینه باشد، ارزش دارد، به یادم آمد. جالب اینکه قرار بود من در آن دادگاه او را محکوم کنم یا به او فرصتی دوباره برای بازپرداخت بدهی خود بدهم. از این موفقیت خود بسیار شادمان بودم؛ زیرا او همواره طی تماس‌ یا ارسال پیامک من را تهدید می‌کرد و می‌گفت «تو را می‌دوانم. اگر توانستی من را پول کنی». جالب‌ اینکه پس از بخشیدن او، ظرف مدت یک ماه بدهی خود را به من پرداخت کرد و من نیز آن مبلغ را صرف خرید ویلچر و دستگاه اکسیژن‌ساز برای پدرش کردم. الان حدود سه ماه است که با هم دوست صمیمی شده‌ایم.

کد خبر: 59572

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 7 + 3 =