سالمندی را تعریف کنید و چگونه باید این دوران را طی کنیم؟
سالمندی در اصل سیر رشد است که ما از بدو تولد تا انتهای عمر این مراحل را سپری میکنیم و بسته به کمیت و کیفیت این رشد مراحل بعدی ما شکل میگیرد. آنچه که ما در سالمندی تجربه میکنیم صرفنظر از اتفاقات پیشبینی نشدهای است که برای هر کدام از ما ممکن است اتفاق بیفتد. در واقع اگر سیر طبیعی را در نظر بگیریم مجموعه فعالیتهایی که داریم و دانشی که میآموزیم توانمندیهای که در خودمان رشد میدهیم مهارتهایی که میآموزیم به کیفیت زندگی ما در سالمندی کمک میکند. خیلی مهم است که ما رشد و زندگی را به صورت مقطعی نگاه کنیم و یا بهصورت یک مسیر روبه رشد آن را ببینیم که میتواند هر لحظه در حال عوضشدن باشد . اگر نگاه ما به زندگی این باشد که هر لحظه در حال عوضشدن است و ما میتوانیم در این لحظهها تغییر ایجاد کنیم و خودمان را ناتوان و منفعل نبینیم موضوع بسیار مهم است. باید خودمان را مسئول در برابر زندگی ببینیم. این مسئله میتواند به ما کمک کند که نوع نگاه متفاوتی به سالمندی داشته باشیم و سالمندی را پایان دوران زندگی نبینیم زیراکه شاید دوره رشد و شکوفایی ما باشد.
لطفا در مورد تغییراتی که سالمندی در فرد بهوجود میآورد توضیحاتی بفرمایید؟
از نظر فیزیولوژی تواناییهای فیزیکی و شناختی سالمندان دچار تغییراتی میشود و روابط اجتماعیشان دستخوش تغییراتی میشود. تغییرات فیزیکی را میشناسیم، اندامهایی که رو به کهولت میروند ممکن است دچار اختلال در عملکرد شوند که میتواند روی قوای شناختی اثرگذار باشد. از طرفی توانایی شناختی، یادگیری و حافظه سالمندان کاهش پیدا میکند و میتواند روی عملکرد جسمیشان هم اثرگذار باشد. از اینرو مراقبت صحیح فیزیکی یعنی تحت نظر دکتر بودن، داشتن فعالیت اجتماعی، رعایت فعالیت شناختی برای تقویت قوای شناختی میتواند به آنان کمک کند. در سالمندان روابط اجتماعی دچار تغییراتی میشود از اینرو خیلی عجیب نیست که در دوره سالمندی فرد احساس تنهایی کند. این احساسی تنهایی طبیعی است اما اگر روی عملکرد سالمند تاثیر بگذارد و دارای علایم اضطراب و افسردگی شود که در این دوران بسیار شایع است به نحوی که عملکرد فرد را نیز تحت تاثیر قرار دهد باید سالمند تحت نظر روانپزشک و روانشناس باشد. در این سن زوال عقل خیلی مهم است از اینرو سالمندان باید خیلی مراقب باشند.
افراد در دوره سالمندی با چه مشکلاتی روبرو میشوند و چگونه باید با آنها کار بیایند؟
ما در دوره سالمندی بازنشستگی را داریم و بازنشستگی دورهای است که ما تعاریفی که از خودمان داشتهایم و نقشهایی که در طول زندگی برای خودمان تعریف کردهایم و به زندگیمان معنا میداده است دچار دگرگونی میشوند و بعضی از ما ممکن است فکر کنیم که با بازنشستگی عمر مفیدمان به پایان رسیده است و نمی توانیم نقش دیگری داشته باشیم و این مساله بستگی دارد به اینکه چقدر خودمان را غرق در آن نقش کرده باشیم. اگر نتوانیم برای خودمان نقش جدیدی تعریف کنیم دچار مشکلات زیادی میشویم. در دوره سالمندی افراد شاهد مرگ والدین، همسر، عزیزان و دوستانشان هستند و مدام با سوگ روبرو می شوند و اینجا است که مهارتهایی که در دورههای قبلی رشد یاد گرفتهاند خیلی به آنها کمک میکند که این چالشها را به راحتی پشت سر بگذارند. در دوره سالمندی بخصوص کیفیت زندگی مانند تغدیه مناسب اهمیت زیادی دارد. زیرا که شرایط فیزیکی سالمندان نسبت به دوران جوانی متفاوت است بنابراین انتظاتشان هم متفاوت است. مدل زندگی و سبک زندگیشان فرق میکند علاوه بر اینکه ما ممکن است در دوره جوانی و میانسالی این تصور را داشته باشیم که زندگی هیچگاه پایان نمیپذیرد. ممکن است سبکهای غلطی در زندگی وجود داشته باشد که این سبکها در دوره سالمندی باید عوض شوند وگرنه آسیبرسان میشوند. نکتهای که کمتر به آن توجه میشود و خیلی مهم است طرز تفکر ما است. طرز تفکری که همه عمر همراه ما بوده است و خیلی میتواند در دوره سالمندی نقش موثری داشته باشد. اگر طرز تفکر ما بدبینانه و پرخاشگرانه نسبت به جامعه باشد بهطوریکه دیگران را مقصر در ایجاد ناکامیها خودمان بدانیم و دچار احساس بدبختی شایسته نبودن داشته باشیم این مساله می تواند به احساس تنهایی در سالمندی کمک کند چرا که روابط اجتماعی ما خودبخود سریعتر شده و اگر ناامید شویم و نگاه بدبینانه داشته باشیم آدمها را از خودمان دور میکنیم روابط اجتماعیمان که کمتر میشود در نتیجه تنهایی و احساس ناکامی هم افزایش پیدا میکند. خیلی مهم است که ما روی نحوه تفکر خودمان نسبت به دنیا خوشبین باشیم و به واقعیتهایی در دوره سالمندی پیش میآید و مراقبتهایی که میتوانیم از خودمان بکنیم آگاه باشیم .
با توجه به اینکه جامعه ما روبه سالمندی میرود مسئولان باید چه تمهیداتی بیندیشند؟
واقعیت این است که جامعهایی که به سمت سالمندی میرود و میخواهد سالمندان سالمی داشته باشد باید برنامهریزی داشته باشد. ما باید برنامههایی حمایت اجتماعی برای سالمندان داشته باشیم، مراکز اجتماعی داشته باشیم طوریکه سالمندان بتوانند در آنجا جمع شوند و توانمندیها و مهارتهایشان را افزایش دهند، باشگاههای تفریحی ورزشی و کمپینهای اجتماعی برایشان داشته باشیم زیرا این کمک میکند که سالمند احساس تعلق و مشارکت اجتماعی پیدا کند و فکر نکند که از جامعه کنار گذاشته شده است. یکی دیگر از مسایلی که در حال حاضر در عصر فناوری خیلی موثر است این است که ما مراکزی داشته باشیم که به سالمندان فناوریهای جدید را یاد بدهند یعنی سالمندان بلد باشند با رسانههای اجتماعی و فناوریهای جدیدکار کنند بتوانند تماسهای ویدیویی داشته باشند به طوری که سالمند برای پرداخت هزینهها استفاده از عابر بانک، اینترنت بانک و تلفن بانک را بلد باشد. بعضی از سالمندان ممکن است فرزندانشان در کنارشان نباشند که بتوانند از آنها کمک بگیرند. بنابراین خیلی مهم است که ما بتوانیم به آنان آموزشهای لازم را بدهیم تا از پس کارهایشان بربیایند. رسانههای جمعی میتوانند در این زمینه به ما کمک کنند. باید مراکزی باشند که سالمندان را آموزش دهند و یا داوطلبانی از طرف سازمانهای معتبربه منزل سالمندان بروند و این مسایل را به آنان آموزش دهند. در حال حاضر سالمندان ۸۰ سالهای ما مانند گذشته از کار افتاده و خانهنشین نیستند. افرادی هستند که زندگی فعالی داشتهاند. از اینرو میتوان آنان را برای کارهای داوطلبانه در جاهای مناسب بهکار گرفت تا هم احساس انزوای آنان کاهش پیدا کند و هم از نیروی سالمندان کمک گرفته شود.
لطفا در مورد سلامت روان سالمندان هم توضیحاتی بفزمایید ؟
یکی دیگر از مسایل مهم دسترسی سالمندان به خدمات سلامت روان است. یعنی آنان باید به موقع غربالگری سلامت روان شوند و علاوه بر غربالگریهای فیزیکی که برایشان انجام میشود باید غربالگری سلامت روان هم شوند سالمندان باید از نظر اضطراب و زوال عقل مورد سنجش قرار بگیرند. افکار خودکشی و نامیدیشان باید مورد سنجش قرار بگیرد و این کمک میکند که اگر این نشانهها در آنان بروز کرد تحت درمان قرار بگیرند. خیلی از نشانههای فیزیکی مانند عدم هوشیاری یا اختلالات رفتاری و پرخاشگری در سالمندان دیده میشود که این رفتارها را به حساب سن و سالشان میگذارند این در حالی است که این رفتارها ممکن است به خاطر افسردگی و اضطراب باشد. این افراد وقتی تحت درمان روانپزشک قرار میگیرند و مشاوره میشوند هم خودشان و خانوادهایشان آموزشهای لازم را میببینند و بهتر میشوند از اینرو غربالگری سلامت روان مهم است. یکی دیگر از مسایلی که میتواند کمککننده باشد برنامههای بین نسلی است یعنی سالمندان جاهایی داشته باشند که کنار هم جمع شوند و با هم تعامل داشته باشند. پرداختن به مساله سلامت روان و احساس تنهایی پدیدهای چند وجهی است از اینرو حتما باید ترجیحات سالمندان در نظر گرفته شود. مساله مهم این است که فرد سالمند در طول زندگی چه علاقمندیهای داشته و چه هدفی را دنبال میکرده است. ممکن است سالمندی دوست داشته باشد که تنها باشد و فردی کار کند سالمند دیگری هست که عمرش را روی پژوهش گذاشته است از این رو باید برای سالمندان زمینههای علاقهمندیشان را فراهم کنیم برای آن گروه باید زمینه دیگری را فراهم کنیم.
بعضی از سالمندان اقدام به ازدواج مجدد میکنند نظر شما در اینباره چیست؟
از دستدادن همسر یکی از سختترین اتفاقات زندگی برای سالمندان است هرچند همهجور حمایت اجتماعی شود گاهی واقعا چندین سال طول میکشد تا فرد دوباره بتواند عادی شود. هر چه وابستگی به همسر بیشتر باشد و نقش پر رنگتری در زندگی فرد داشته باشد فقدانش آزاردهندهتر میشود. ما با این موقعیت روبرو هستیم که فرد سالمند شخص مهم زندگیش را از دست داده است. در زنان شیوههای مواجه با مردان متفاوت است بهطوریکه میبینیم ازدواج مجدد در نسلهای قبل بیشتر در مردان اتفاق میافتد و زنان تنهایی را تحمل میکردند. ولی جدیدا تغییراتی در این مساله بوجود آمده است. در گذشته اگرچه زنان هم به این موضوع فکر می کردند ولی به علت شرم اجتماعی بیان نمیکردند ولی الان دوست ندارند تنها زندگی کنند. واقعیت این است که احساس تنهایی خیلی سخت است و این افراد تنها باید چکار کنند .از اینرو باید راهکاری برای خود شان بیندیشند. بعضی از افراد مسن تحملشان در برابر این فقدان خیلی کم است و بلافاصله اقدام به ازدواج میکنند بعضیها هم چون رابطه خوبی با همسرشان نداشتهاند اقدام نمیکنند. واقعیت این است که وقتی کسی با یک سالمند ازدواج میکند میداند که توان جسمی این فرد رو به افول است بنابراین این یک واقعیت است. سالمندان در مورد ازدواج مجدد باید خیلی آگاهانه عمل کنند و حتی مشاورههای قبل از ازدواج داشته باشند و درگیر هیجانها نشوند.
نویسنده: بیتا مهدوی
نظر شما