زنان سرپرست خانوار، زنانی هستند که به علتهای مختلف تنها ماندهاند و مسئولیت زندگی از جمله تأمین هزینه زندگی و انجام امورات آن بر دوششان قرار گرفته است. به تعبیر سازمان بینالمللی کار، زنان سرپرست خانوار کسانی هستند که به دلیل طلاق، جدایی، مهاجرت، عدمازدواج یا بیوهگی مرد بالغی در خانواده آنها حضور ندارد و یا در صورت حضور مانند مردان معتاد، بیکار، زندانی، متواری یا ازکارافتاده سهمی در تأمین درآمدهای خانواده ندارد.
مرکز آمار ایران سرپرست خانوار را اینگونه تعریف کرده است: «سرپرست خانوار معمولاً مسئولیت تأمین تمام یا بخش عمدهای از هزینههای خانوار یا تصمیمگیری در مورد نحوه هزینه کردن درآمدهای خانوار را بر عهده دارد. در مواردی که اعضای خانوار کسی را بهعنوان سرپرست معرفی نکنند، مسنترین فرد بهعنوان سرپرست خانوار شناخته میشود. سرپرست خانوار لزوماً مسنترین عضو خانوار نیست و میتواند زن یا مرد باشد.»
بهطور کلی زنان سرپرست خانوار در سه دسته بیسرپرست، بدسرپرست و خودسرپرست قرار میگیرند. هرکدام از این دستهها زنان را در وضعیتی ویژه قرار میدهد. معمولاً زنان سرپرست خانوار بهعلت قطع ناگهانی حمایت مالی و نداشتن تخصص لازم به سمت مشاغل غیررسمی، کمدرآمد، پارهوقت و بدون امنیت شغلی کشیده میشوند. از این رو فقر رو به رشد در این قشر امری قابل پیشیبینی و معمول است. البته فقر در اینجا فقط اقتصادی نیست و در ابعاد گستردهتری چون نداشتن فرصتهای برابر با مردان، فاصلهگیری از اقشار دیگر جامعه و برقراری مناسبات با افراد بزهکار، احساس ناتوانی و عدم اعتماد به نفس کافی برای به دست آوردن موقعیتهای بهتر رخ مینماید. همچنین زنان سرپرست خانوار به علت قرار گرفتن در تنگناهای فرهنگی و عرفی و ارتباطی فضای ناامن و هراسآور بیشتری را تجربه میکنند. بیشتین آسیبهایی که متوجه این زنان است در حوزههای فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و روانشناختی است. نتایج یک مطالعه پژوهشی به نام «تجربه زیسته زنان سرپرست خانوار در مناسبات اجتماعی در شهر یاسوج» نشان میدهد که بیاعتمادی، بیثباتی و مسموم بودن فضا و رابطهها، نگرانی مشترک همۀ زنان سرپرست خانوار مورد مطالعه است. مجموع این مسائل، اهمیت پرداختن به وضعیت زنان سرپرست خانوار را بیش از پیش روشن میکند. بر همین اساس لزوم فراهم کردن بسترهایی برای امنیت همهجانبه زنان سرپرست در نهادهای تصمیمگیر برای آینده بهتر قشر موردنظر نباید از نظر دور شود.
زیر پوست شهر
نگاهش که میکنی لبخندی از پس چند سال خستگی گوشه لبش مینشیند و اشاره میکند که الان میآیم. فاطمه زنی 48 ساله است و یک دختر نوجوان دارد. هرچند فرسودهتر از سناش به نظر میآید. او با کار در یک کارگاه تولیدی چرخ زندگیاش را میچرخاند. از وقتی بعد از بیست سال زندگی مشترک طلاق گرفته، مجبور شده هزینه زندگی خود و فرزندش را تأمین کند. از خانوادهاش برادر و خواهری مانده که هرکدام پی زندگی خودشاناند و توانایی حمایت از او را ندارند. چای را که جلویم میگذارد میگوید: «من هیچ کاری بلد نیستم، همین کار را هم به زور پیدا کردهام. دخترم خرج دارد و نمیرسم. کرایه خانه همیشه غصه من است. شوهرم بعد از طلاق چیزی به ما نداد. کمیته امداد و بهزیستی هم رفتهام اما کمکی نکردهاند.» فاطمه نگران است، نگران آیندهای که تصویری مبهم از آن دارد. خودش را تمامشده میداند اما فردای دخترش موضوعی است که خواب از چشمان غمگین او گرفته...
بعد از فاطمه به سراغ زن سرپرست خانوار دیگری میروم. مهتاب را به سختی پیدا میکنم. شلوغی روزهایش آنقدر زیاد است که خیلی وقت برای گپزدن و صحبت کردن ندارد. دوجا کار میکند و آخر شب لابهلای آشپزی و گردگیری و گوش دادن به غرغرها و خواستههای دختر و پسرش خوابش میبرد. صبحها راننده سرویس مدرسه و کلاس زبان است و عصرها در یک رستوران بهعنوان آشپز کار میکند. مهتاب میگوید: «به جز یارانه ماهانه که دولت میدهد، هیچ سازمان دیگری به من کمکی نکرده، شنیدم کمیته امداد به زنان سرپرست وام میدهد، پیگیر شدم اما هنوز که خبری نیست.» اجاره کردن خانه یکی از مسائل اصلی مهتاب و دو فرزندش است. مهتاب میگوید: «به ما راحت خانه اجاره نمیدهند. میگویند دردسرسازید، مشکل درست میکنید. توان اجاره دادن دارید؟ خرجتان را کی میدهد؟ و هزار سؤال که از جواب دادن به آنها خسته شدم. من فقط یک محیط امن و راحت برای خودم و فرزندانم میخواهم. شوهر سابقم معتاد بود و هزینه زندگی را نمیداد. خانواده خودم هم آنقدری ندارند که بتوانند به ما کمک کنند. به هزار زحمت کار میکنم تا بچههایم آسایش داشته باشند، اما مخارج زیاد است و نمیدانم چطور باید با این همه مشکل زندگیمان را پیش ببرم. کاش دولت به فکر افرادی مثل ما باشد.»
حمایت اجتماعی
امروزه با مطرح شدن مفهوم عامل انسانی در نظریات توسعه، یکی از شاخصهای مهم برای سنجش توسعه هر کشوری، وضعیت زنان و سطح توانمندسازی این قشر است (عباس زاده، محمد؛ بوداقی، علی و اقدسی علمداری، توانمندسازی زنان سرپرست خانوار با تأکید بر راهکارهای بومی). راهکارهای حمایت از زنان سرپرست خانوار که باید از طرف نهادهای قانونگذار و اجرایی مورد توجه قرار گیرد عبارتاند از؛ حمایت مالی مانند دادن وام، بازتوانی، اختصاص کمک هزینه مسکن، آموزش مهارتهای زندگی، تأمیناجتماعی، سلامت روان، ترمیم آسیبهای ناشی از تجربیات گذشته، تشویقی به خوداشتغالی و... . در بند «ت» ماده (80) قانون برنامه ششم توسعه حمایت از زنان سرپرست خانوار مورد توجه قرار گرفت. این بند عنوان میکند: «تهیه و اجرای کامل طرح جامع توانمندسازی زنان سرپرست خانوار طبق قوانین و مصوبات شورای اجتماعی تا پایان اجرای قانون برنامه توسط ریاست جمهوری (معاونت امور زنان) با همکاری وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی و سایر نهادهای ذیربط و تأیید برنامه مذکور در هیأت وزیران و تصویب در مجلس شورای اسلامی و نظارت بر اجرایی شدن آن. با عنایت به جایگاه ستادی معاونت و اتخاذ رویکرد هماهنگسازی دستگاهها ( با توجه به تجربه پایلوت شهرری)، جهتگیری کلی این برنامه معطوف به توسعه و تکمیل اقدامات مناسب دستگاههای اجرایی متولی و ذی مدخل در موضوع زنان سرپرست خانوار و بسترسازی لازم برای هماهنگی و پرهیز از موازیکاری و همپوشانی فعالیتهاست.»
وجود چنین طرحها و برنامههایی و تعریف اصولی واقعگرایانه از شرایط زندگی زنان سرپرست خانوار نیاز اصلی جامعه امروز ایران در مورد این قشر است. با وجود اینکه چندین طرح و برنامه تعریف شده و نهادهای مرتبط در این مورد با حساسیت بیشتری برخورد میکنند، اما همچنان ضعفهای بسیاری وجود دارد و خطرات زیادی زنان سرپرست خانوار و آینده آنها و خانواده تحت سرپرستیشان را تهدید میکند. بنابراین بازبینی مداوم و حمایت همهجانبه مسئولان ذیربط لازمه تأمین شرایط امن برای این گروه از هموطنان محسوب میشود.
نظر شما