از حضور پیشکسوتان تئاتری تا جوانان تازه‌نفس در اجرایی تازه از بنگاه تئاترال

هادی مرزبان کارگردان پیشکسوت تئاتر ایران که بیشتر با کارگردانی آثار زنده‌یاد اکبر رادی شناخته شده این روزها نمایشنامه‌ای به قلم استاد علی نصیریان را با حضور هنرمندان قدیمی تئاتر روی صحنه برده است.

بنگاه تئاترال نام تازه‌ترین اثر هادی مرزبان است که حدود نیم قرن پیش توسط خود نصیریان روی صحنه رفته بود؛ این اثر یک نمایش تخت‌حوضی و فولکلور قدیمی است که با بهره‌گرفتن از تکنیک‌های نمایش‌های سنتی ایرانی، مشکلات روز جامعه را به شکل طنز بیان می‌کند.

در این نمایش هنرمندانی پیشکسوت تئاتر ازجمله مجید مظفری، علی فتحعلی، رسول نجفیان، داود فتحعلی‌بیگی ، محمود بصیری و هادی عطایی حضور دارند. بنگاه تئاترال بهانه‌ای شد تا به سراغ هادی مرزبان برویم و گفتگویی با وی داشته باشیم.

- در مورد بنگاه تئاترال و استفاده از پیشکسوتان تئاتری قدیمی توضیح دهید؟

چند سال پیش من برای اجرای نمایش بنگاه تئاترال با آقای نصیریان صحبت کردم و اجازه اجرای آن را از ایشان گرفتم. پس از چندماه تمرین این کار را روی صحنه بردم. من در این کار و البته دو اجرای قبلی نیز نه تنها از بازیگران پیشکسوت تئاتری بلکه از جوان‌های تازه نفس استفاده کردم چون اساسا عادت دارم در کارهایم از پیشکسوتان و جوانان در کنار هم استفاده کنم. اعتقادم بر این است که یکی از راه‌های ورود جوان‌ها به عرصه تئاتر و پیشرفت حرفه‌ای آنها،‌ حضورشان در کنار هنرمندان پیشکسوت است تا در کنار این عزیزان تجربیات عملی جدید و با ارزشی را فرا گیرند.

متاسفانه وقتی با بسیاری از بازیگرانی که تحصیلات آکادمیک دارند صحبت می‌کنم متوجه می‌شوم که مشکلاتی در حوزه بازیگری دارند که متاسفانه در دانشگاه حل نشده است. من وظیفه خود می‌دانم تا این مشکلات را حل کنم. مثلا یکی از بازیگرانی که در تئاترم حضور داشت می‌خواست کاری به‌عنوان پروژه سرکلاس درس ارائه دهد. اتودی به او دادم وقتی از عکس العمل استادش برایم گفت تاسف وجودم را فرا گرفت. ظاهرا استاد آن بازیگر جوان اصرار داشته نمونه ارائه شده حتما باید از کارهای خارجی باشد. درد است وقتی می‌فهمیم هویت منِ ایرانی دارد از دست می‌رود. به نظر من حضور پیشکسوتان تئاتری خود یک دانشگاه عملی برای جوان‌ها است تا اطلاعات و تجربیات فراوانی از این کهنه‌کاران صحنه بیاموزند.

از حضور پیشکسوتان تئاتری تا جوانان تازه‌نفس در اجرایی تازه از بنگاه تئاترال

- این اجرا نسبت به اجرای خود آقای نصیریان در ۴۰ سال پیش چه تفاوت‌هایی دارد؟

حدود ۴۰ سال پیش این نمایش را در جشن هنر شیراز اجرا کردند آن موقع معضلات و مشکلات مردم چیز دیگری و جامعه ما جور دیگری بود. مثلا در نمایش آن زمان مردم در جایی می‌گویند"اینها چه می‌کنند؟ می‌گویند خون فروشی می‌کنند" این خون فروشی در آن زمان معضل جامعه ما بود و معتادان و آدم‌های فقیر برای خون‌فروشی صف می‌کشیدند تا پولی به دست آورند امروز اما این معضل را نداریم. من در این نمایش نیز می‌خواستم موضوع کلیه‌فروشی را که بسیار فراگیر شده است در داستان بگنجانم اما با توجه به اینکه این پیس، یک کار شیرین و شادی است دیدم کمی تلخ می‌شود و ترجیح دادم چیز دیگری را جایگزین کنم. آنچه مسلم است این است که من در این نمایش مشکلات جامعه را به روز کردم به همین دلیل است که کار من به اندازه ۴۳ سال با آقای نصیریان فرق می‌کند. چون مشکلات و مسائل جامعه در آن دوره، مشکلات و مسائل امروز نیست. این نکته را هم از یاد نبریم که خطوط قرمزهای امروزمان با آن دوره تفاوت کرده و ما ملزم بودیم مسائل اجتماعی، خانوادگی و اخلاقی را براساس آنچه امروز در دایره خطوط قرمز جامعه و هنرمان قرار می گیرد، بیان کنیم.

- شما در این تئاتر از بازیگران غیرایرانی استفاده کردید در این باره کمی برایمان بگویید؟

راستش علت خاصی نداشته من همیشه به دنبال این هستم تا آدمهای مستعد فارغ از نژاد و قومیت پا به عرصه بازیگری بگذارند و استعدادشان کشف شود. در واقع در کارهایم از کسی که به‌درد نقش من بخورد، استفاده می‌کنم، حالا می خواهد ایرانی باشد یا غیرایرانی. مهم برای من این است که اینها علاقه‌مند به بازیگری هستند و برای آن زحمت می کشند. این موضوع در مورد اجرای آثار من هم صدق می‌کند؛ در دهه ۶۰ ماجرای فلسطین خیلی بالا گرفت من همان موقع عکسی در خیابان دیدم که پدری بچه‌اش را در پناه خودش گرفته بود تا تیر به سمت او شلیک نشود اما در نهایت به طرز ناباورانه‌ای در مقابل چشم همه به شهادت رسید. این عکس اثر عجیبی روی من گذاشت و ساعت‌ها برای آن اشک ریختم. آن سال کاری را روی صحنه بردم به نام "حماسه انقلاب سنگ" که بازتابی از آن تصویر بود؛ ‌در واقع برای من مهم نبود که آن فرد متعلق به کدام کشور است. من تلاش کردم با اجرای این نمایش درد و رنجی که مردم فلسطین از حملات رژیم صهیونیستی متحمل می‌شوند را روی صحنه ببرم. در واقع آنچه برای من اهمیت دارد انسان و انسانیت فارغ از هر نژاد و رنگی است.

از حضور پیشکسوتان تئاتری تا جوانان تازه‌نفس در اجرایی تازه از بنگاه تئاترال

- کمی در مورد نسل جدید تئاتری ها برایمان بگویید؟

یک سری از بچه‌ها خیلی خوب کار کردند و خیلی خوب هم درخشیدند اما برخی از بازیگران جوان ما هنوز درگیر دروس دانشگاهی هستند و بر اساس اطلاعاتی که در دانشگاه‌ها فرا گرفته‌اند کار می‌کنند. به نظر من این جوان‌ها هیچ تقصیری ندارند و مقصر دانشگاه‌ها هستند. متاسفانه برخی از اساتید ما تا از فرودگاه امام پرواز می‌کنند و به آن طرف آب می‌روند همه چیز را فراموش می‌کنند. یادشان می‌رود که اینجا حافظ و سعدی و شاهنامه دارند یادشان می‌روند مولانا و شیخ ابوسعید ابوالخیر دارند. ما اول باید ادبیات نمایشی و نویسنده‌های خودمان را بشناسیم بعد سراغ مرغ همسایه برویم. من تاتر غرب را رد نمیکنم اما قبل از اینکه اسیر "ایسم" آن طرف آب شویم بهتر است که خودمان را بشناسیم. ما در دانشگاه ایلیاد و اودیسه را می خوانیم در حالی که شاهنامه را نمی‌خوانیم، به نظر من باید سیاست فرهنگی و ادبی‌مان درست شود و این‌ها در دانشگاه‌ها به دانشجویان آموزش داده شود. همچنین دانشجویان از روزی که دانشگاه می روند باید کتاب بخوانند، مطالعه کنند و به دو جمله استاد بسنده نکنند.

- یکی از مسائلی جامعه هنری با آن درگیر است مساله بازنشستگی است به نظر شما چه اقدامات حمایتی برای هنرمندان در دوران بازنشستگی انجام شده است؟

به نظر من دولت باید برای هنرمندی که دارد با عشقش زندگی می‌کند کمی دست و دلباز و مهربان باشد. من همیشه می گویم دولت یا تئاتر می خواهد یا نمی خواهد اگر تئاتر نمی‌خواهد از همان اول جوانی باید به آنها بگوید که نمی خواهم که اینها تکلیف‌شان روشن شود اما اگر می‌خواهد باید سر کیسه را شل کند. در «نشنال تئاتر» لندن آثار «شکسپیر» و «ایبسن» و دیگر بزرگان نمایشنامه‌نویسی در انگلستان را اجرا می‌کنند. این نمایش‌ها با سرمایه و پشتیبانی مستقیم دولت امکان روی صحنه رفتن پیدا می‌کنند. در واقع در آنجا هنرمند دغدغه نان ندارد و حمایت‌های بالایی از هنرمندان می‌شود. چون آنجا فرهنگ مردم‌شان برای‌شان مهمترین مولفه است. اما در اینجا هنرمند با تحصیلات و تجربه چندین ساله، هنوز دنبال بیمه و حقوق ناچیز بازنشستگی می‌دود و به نظر من این کم‌لطفی در حق هنرمندان است. از زمانی که من به یاد دارم قرار است حقوق بازنشسته را درست کنند اما هنوزهیچ اتفاقی نیافتاده و امیدوارم که به قشر هنرمند با یک نظر ویژه نگاه کنند.

از حضور پیشکسوتان تئاتری تا جوانان تازه‌نفس در اجرایی تازه از بنگاه تئاترال

- به نظر شما تئاتر باید جزو مشاغل سخت و زیان آور به حساب بیاید ؟ چرا؟

در دنیا می‌گویند که هنر تئاتر با کارگران معدن قابل مقایسه است. چون یک هنرمند تئاتر نمی‌تواند سر زمان مشخص کار کند، او از زمانی که کاری را قبول می‌کند حتی ساعت‌های خوابش هم درگیر آن کار است چون در واقع ذهنش درگیر شخصیت نمایشی است که قرار است آن را بازی کند. هنرمندها دقیقا با کارگران معدن قابل مقایسه هستند مثلا یک بازیگر وقتی نقشی را قبول می‌کند ممکن است در معرض آسیب‌های فراوان قرار بگیرد. من مرزبان تا همین حالا به دلیل درگیری در کار تاتر عصب دستم دچار مشکل شد حتی سر یکی از کارهایم دچار خونریزی مغزی شدم و می توانم بگویم تئاتر دیگر جای سالم برای من باقی نگذاشته است. کسانی که معتقدند بازگیری جزو مشاغل سخت نیست چون پشت صحنه‌های کار را نمی‌بییند و از روی زرق و برق کار روی صحنه قضاوت می‌کنند. مثلا یک بازیگر در یک فیلم دستمزد نجومی می‌گیرد اما همان بازیگر وقتی در یک تئاتر بازی می‌کند از زمان تمرین تا زمان اجرای روی صحنه نه تنها خودش بلکه روح و روانش نیز درگیر خواهد بود و چه بسا به دلیل بازی در برخی نقش‌ها دچار آسیب‌های روحی و روانی فراوان شود آخرش نیز مبلغ ناچیزی دستش را میگیرد؛ این همان عشق است که به خاطر آن کار می‌کند و ما برای این عشق بازی باید ارزش قائل شویم.

نویسنده: مریم حسینی

کد خبر: 65754

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 5 + 11 =