رودکی میراث ارزشمند ادبیات فارسی

چهارم دی‌ماه در تقویم ایرانی به نام شاعر بزرگ فارسی زبان ابوعبدالله جعفر ابن محمد متخلص به رودَکی نام‌گذاری شده است. به همین مناسبت ابعاد مختلف شعر رودکی را در گفتگو با وفا قبادپور، مدیر خانه فرهنگ نور دانش و شاعر مجموعه شعر «شانه به شانه عشق» واکاویده‌ایم.

شعر و ادبیات در اعصار متمادی ریشه در خاک ایران‌زمین داشته و با رگ و پی مردم این سرزمین عجین شده است. ادبیات کلاسیک ایران حتی برای عامی‌ترین افراد جامعه که شاید سواد خواندن و نوشتن هم نداشته باشند، پدیدهای آشناست. آن‌ها همواره اشعار دیوان حافظ و سعدی و فردوسی و باباطاهر و خیام را خوانده‌اند، از زبان اطرافیان خود شنیده‌اند و بسیاری از این ابیات را به خاطر سپرده‌اند. امروز اما وضعیت شعر فارسی به چه شکل است؟ پاگرفتن گسترده اینترنت و فضای مجازی چه تأثیراتی بر پیکره ادبیات فارسی گذاشته است؟

وفا قبادپور، مدیر خانه فرهنگ نور دانش و شاعر مجموعه شعر «شانه به شانه عشق» در مورد ویژگی‌های شعر رودکی می‌گوید: «پررنگ‌ترین موضوع این است که رودکی جزو اولین شاعران شعر کلاسیک ماست. نکته دوم اینکه تعداد آثار رودکی بسیار زیاد بوده، اگرچه امروز مقدار زیادی از این اشعار در اختیار ما نیست و در طول زمان از بین رفته است. این مسئله جزو نخستین‌ها بودن و تعداد زیاد آثار در زمان خودش می‌توانسته بسیار مفید باشد. در جهان آن روز که امکانات ارتباطی گسترده‌ای وجود نداشته، اینکه شاعری پرکار و خلاق باشد، مهم بوده است. در واقع او یک تحول بزرگ فرهنگی را رقم زده است. نکته دیگر در مورد شعر رودکی این است که پیوند ناگسستنی بین کلام و موسیقی در آن برقرار است. شعر رودکی همراه با آواز و موسیقی است و جزو اشعار بزمی محسوب می‌شود. در آن دوران فاصله بین سرودن شعر و تصنیف و ترانه شدن خیلی کوتاه بوده است. برقراری پیوند بین کلام و موسیقی برخلاف دوران معاصر در آن زمان از اهمیت زیادی برخوردار بوده و علاوه بر عروض، اینکه شعری برای آواز مناسب باشد همواره در طول تاریخ از جانب شاعران بزرگ ما مدنظر قرار گرفته است.

قبادپور درباره نقش شاعری همچون رودکی در زندگی یک نوجوان و جوان ایرانی و چگونگی بهره‌مند شدن از آن می‌گوید: «پیداکردن فرایندی که به‌طور مستقیم نشان دهد رودکی در زندگی امروز یک جوان و شهروند ایرانی تحولی ایجاد می‌کند یا اثری دارد ممکن نیست. در واقع نمی‌توان گفت رودکی در زندگی یک انسان و جوان ایرانی چه نقشی دارد. این موضوع را می‌توان از زاویه دیگری روایت کرد؛ آنچه شعر رودکی را اثرپذیر و حائز اهمیت می‌کند، بنیان‌گذاشتن و تأسیس یک‌سری ویژگی‌هاست که تا امروز هم اکوسیستمی ساخته و فضایی ایجاد کرده که ما ایرانیان در آن زندگی می‌کنیم و دم می‌زنیم. خصلت ‌ما این است که وقتی یک قطعه موسیقی را می‌شنویم، با دقت به شعر و ترانه آن توجه می‌کنیم. این سبک ترانه شنیدن در ملت‌های دیگر خیلی مرسوم نیست و این از بزم‌های شاهان سامانی و رودکی آمده است. البته ما اینجا حرف از امور قطعی نمی‌زنیم . این‌ها بر اساس حدس و گمان مطرح می‌شود، اما اگر آدرس‌ها را دنبال کنیم در اسناد تاریخی به آن شب‌ها و دوران می‌رسیم. تا پیش از رودکی هم شعر فارسی بوده؛ وقتی می‌بینیم حنظله بادغیسی یا کسانی که در آن دوران شعر می‌گفتند اصل توجه و ایده مرکزی آثارشان این بوده که چگونه به جای استفاده از واژه‌های عربی در مصرع‌ها واژه‌های فارسی به کار ببرند و شعر فارسی بسرایند. از جایی به بعد مسئله دیگر فقط بحث عربی ننوشتن و شعر فارسی سرودن نیست؛ بحث موسیقی و ترانه است. زیبایی و آهنگ شعر مهم است. داستان زیبای «بوی جوی مولیان» میراثی است که از رودکی باقی‌مانده که همچون ستاره‌ای در متن ادبیات فارسی می‌درخشد.»

شاعر مجموعه شانه به شانه عشق، به اهمیت شعر در زندگی ما اشاره می‌کند و ادامه می‌دهد: «وقتی می‌خواهیم در مورد شعر کلاسیک حرف بزنیم، باید حواس‌مان باشد که از فضایی متکثر و متنوع صحبت می‌کنیم. در دل این دریا اندیشه‌ها، سبک‌ها و جریان‌های مختلفی وجود دارد. وقتی ما این دریا را می‌بینیم، مقداری از آن گفتن بدون توجه به جریان‌های داخلی‌اش نوعی تقلیل‌گرایی است. قضاوت‌های کلی برای این منظور مناسب نیست. اما با توجه به مشاهداتی که در این زمینه دارم؛ شعر کلاسیک در سال‌های اخیر پدیده‌ای را به ما نشان می‌دهد که در دوران اخیر کمتر به سراغ آن رفته‌ایم. شعر کلاسیک به یکی از نهادهای خاص اجتماعی تبدیل شده. البته باید به این جمله با اغماض نگاه کرد. در بحران‌ها و شرایط سخت و در جایی که ملت ایران احساس می‌کند هویت‌اش مورد تهدید قرار گرفته، به‌طور ناخودآگاه به یک بنیان و نهاد پناه می‌برد. من که در بین مردم هستم و کار فرهنگی میدانی انجام می‌دهم، این را به چشم می‌بینم که مردم به شعر پناه می‌آورند. مردم به حافظ پناهنده می‌شوند. حافظ آن‌ها را با ترس‌ها و امیدهایشان پناه می‌دهد. شعر حافظ تبدیل به مرکزی می‌شود که در این عصر یخبندان مردم را دور هم جمع می‌کند، به آن‌ها حس همدلی می‌دهد و وجه مشترکی را در آن‌ها بیدار می‌کند. در اینجاست که با چیزی فراتر از ادبیات سروکار داریم و یک نهاد فرهنگی و اجتماعی در جامعه ایجاد شده است. بنیانی که در جامعه‌ای با پیشینه‌ گذر از حمله مغولان سر بر می‌آورد. جامعه‌ای که چند قرن قبل از گستره مرزهای بیزانس تا شمال هند توانسته هویت و زبان خود را تحفظ کند و هویت مشترک بسازد. امروز هم انگار ژن‌های ما اطلاعاتی را دارند که ادبیات را می‌فهمند. در قله این پناه جستن‌ها شاعران ما حضور دارند. مردم آلام و مسائل روحی خود را با خانه امنی که شاعران برای‌شان می‌سازند تسکین می‌دهند. البته این در مورد افرادی است که زمینه ادبی دارند. سطح آشنایی فرهنگی در جامعه ما کم نیست. وقتی به دوران گذشته برمی‌گردیم، می‌بینیم دیوان حافظ همیشه همراه ما بوده و این خاطره مشترکی است در نسلی که امروز پدران و مادران جامعه ما و در آینده پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها هستند. استحکام پایه‌های فرهنگی در این بستر هویداست.»

قبادپور ضرورت خواندن شعر کلاسیک را برای نوجوانان ایرانی که زندگی‌شان با فضای مجازی گره‌خورده، چنین صورت‌بندی می‌کند: «من با فضای مجازی پاسخ این سؤال را می‌دهم؛ ما در فضای مجازی حضور داریم و جایی نیاز داریم که یک «آی‌دی» داشته باشیم. آی‌دی ما حافظ است، شعر کلاسیک است که به اعتبار آن می‌توانیم در دنیا و بینش جهانی موجود نتیجه بگیریم. تا به امروز این خیلی خوب جواب داده بخصوص در مواقع بحران‌ها نه‌تنها اعتبارش را از دست نمی‌دهد، بلکه معتبرتر می‌شود. خیلی اوقات ممکن است به آن نقد داشته باشیم و درست هم هست. ممکن است حرفی که قرن‌ها پیش زده شده امروز قابل‌قبول نباشد. با همه این‌ها ساختار اصلی این میراث عظیم ما را ترغیب می‌کند و به ما بینش می‌دهد. برنامه‌ای که به نظر من می‌تواند خیلی مؤثر باشد، این است که به‌طور مثال 500 بیت از بهترین ابیات شعر فارسی را انتخاب کنیم و در اختیار نسل دوم و سوم متولد کشورهای دیگر و ناآشنا با زبان فارسی، قرار دهیم. رویکرد انتخاب این اشعار باید چنین باشد که علاوه بر زیبایی، در دنیای امروز به بچه‌ها ایده بدهد. حالتی که وقتی یک بچه ایرانی در دانشگاه ام‌آی‌تی درس می خواند شعرها را بلد باشد و با جهان‌بینی برگرفته از آن‌ها در مسیر موفقیت نسبت به جوانان ملل دیگر جلوتر باشد. این اشعار می‌تواند او را به آگاهی‌هایی مجهز کند که مکانیسم جهان و روش‌های موفقیت را توضیح می‌دهد. ما می‌توانیم از ادبیات خود چنین کارکردهایی را استخراج کنیم و این کار شدنی است. مهم‌ترین چیز این است که بچه‌ها در دام ایدئولوژی‌های بی‌مصرف و شیادی‌ها نیفتند و بتوانند جهان خوبی برای خود بسازند.»

کد خبر: 66920

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 3 + 4 =