کتاب برشی از زندگی سراسر پرماجرا و پر شر و شور دو برادر دوقلو را به تصویر میکشد که یکی از آنها به شهادت میرسد. راوی کتاب، برادر دوقلوی خود را از زاویهای نو و جذاب برای مخاطب روایت میکند.
همچنین در این نوشتار تلاش شده زندگی کوتاه، سرشار از و وظیفه شناسی، شجاعت و جوانمردی شهید با قلمی ساده به تصویر کشیده شود. همچنین با زبانی ساده و شیوا، زندگی و دلتنگیهای برادری را در فراق برادر دوقلوی خود به مخاطب نوجوان و جوان ارائه دهد. کتاب دارای تصویرهایی زنده و جذاب از شیطنتها و اتفاقات هیجانانگیز از زندگی دو برادر دوقلو است. فضاسازیها هم طبیعی از آب درآمده و کشش خوبی برای مخاطب دارد.
منصوره قنادیان پیشتر هم از نوشتن این کتاب خبر داده بود و گفته بود: کتابی درباره شهید عباس رستمی نوشتهام، این کتاب روایت زندگی شهید رستمی از زبان برادر دو قلویش است. در حقیقت رستمیها، دو برادر دو قلو بودند که یکی از آنها شهید میشود و دیگری زنده میماند.
قنادیان سال ۹۷ که از نوشن این کتاب خبر داده بود اشاره کرده بود که هنوز عنوانی برای این کتاب در نظر گرفته نشده است و شاید همین موضوع بوده است که انتشار آن را پس از ۵ سال میسر کرد. این نویسنده درباره جالبترین بخش این کتاب به شیطنتهای عباس رستمی و برادر دوقلویش گفتهاست: زندگی دو برادر به شدت از شیطنتهای پسرانه از گربه دار زدن گرفته تا بستنی و بلال فروختن، پر بوده است و همین امر هم یکی از نکاتی بود که من را ترغیب به نگارش زندگی این شهید کرد.
او معتقد است: نوع زندگی که شهید داشته خیلی جذاب است، منش زندگیاش خواندنی است، او شخصیتی دل رحم داشته است و در عین شیطنتهای پسرانهاش بسیار مهربان بوده است. همینها باعث شد بعد از شنیدن خاطرات شهید و برادرش، در زمان نگارش کتاب بسیار شاد شود، به طوریکه گویا تمامی این خاطرات انرژی مضاعفی را به نویسنده وارد میکرده است.
«هنوز برادرم هست» را میتوان نمونهای از کتابهای خاطرهپژوهی و خانوادگی دانست چون بخش مهمی از این اثر حاصل گفتوگوهای و تلاشهای عباس رستمی است که به کمک اعضای خانواده، مکتوبات و اسناد و مدارک مرتبط با برادر شهیدش را گردآوری کرده است.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
«عباس بعد از شهادتش هم هوای من را داشت. در همه جا. هنوز هم حسش به من خیلی نزدیک است. هر وقت دلم میگیرد و دلتنگش میشوم، میآید پیشم و میبینمش. اگر مریض شوم میآید پیشم. اگر در زندگی مشکلی برایم پیش بیاید نفر اول پیدایش میشود. برایم دعا میکند. اگر سوالی در ذهنم باشد میآید و جوابش را میدهد. روزی که رفت بهش گفتم این رسم مردانگی نیست، ما با هم همه جا بودیم حالا رفیق نیمه راه شدی و زودتر رفتی. هر چند تو خریدار داشتی و من هنوز اندر خم یک کوچهام. ولی او با معرفت بود و هست و من بعد از سالها هنوز عباس را در درون خودم حس میکنم».
در بریده دیگری از کتاب هم آمده است:
«دیدم اسلحهها و مهمات و بیسیم و چیزهای دیگه ریخته شده کنار درمونگاه. رفتم تو دیدم زخمیها همه بستری و پانسمان شدن. حالشون هم خوبه. پرسیدم: شما کی رسیدید؟ گفتن: ما دو سه ساعته که رسیدیم. خدا اون جوون رو خیرش بده. اونقدر ما رو راحت آورد که نفهمیدیم کی رسیدیم. انگار سوار اتوبوس بودیم. گفتم: خودش کجا رفت؟ گفتن: ما رو پیاده کرد و برگشت. رفتم توی محوطه دیدم هیچ خبری نه از قاطرها نه از خود جوون هست. فکر میکردم شهیدها رو نبورده و توی منطقه موندن. صبح بلند شدم و از بچهها پرسیدم: شهدا موندن منطقه؟ بچهها گفتن: به. اون جوون کرد اونها رو هم برداشت و آورد. دیدم تو گوشهای عباس رستمی و داوود برانی خیلی مرتب لای گلیم قشنگی با طناب پیچیده شدن. عباس درست مثل بچهای که قنداقش کرده باشن آروم و بیحرکت خوابیده بود».
در حال حاضر کتاب «هنوز برادرم هست» با شمارگان ۱۲۵۰ نسخه و به قیمت ۸۵ هزار تومان در بازار نشر در دسترس علاقمندان است.
نظر شما