امروزه مهاجرت تبدیل به پدیدهای با ابعاد پیچیده شده و در خیلی موارد مشکلاتی را برای شهرها و کشورها ایجاد کرده است. در واقع نقلمکان دائمی نیز مانند خیلی پدیدههای دیگر دوران گذار از سنت به مدرنیته را پیموده است. در دهههای اخیر ورود مسئله مهاجرت به ترمهای جامعهشناسی، روانشناسی، اقتصاد و سیاست آن را از یک اتفاق معمولی به پدیدهای اجتماعی و قابل اعتنا تبدیل کرد. بنابراین یکی از اهداف مهم دولتها در سیاستگذاریها و برنامهریزیها توجه به مسائل گوناگون پیرامون این موضوع است.
مهاجرت معکوس چیست
مهاجرت معکوس هنگامی رخ میدهد که فرد از مقصدی که به آن به هجرت کرده به مبدأ بازگردد. این پدیده در ایران بیشتر به بازگشت مردم از شهرهای بزرگ به شهرهای کوچک یا از شهرها به مناطق روستایی مربوط میشود. در حالی که در سطح بینالمللی با بازگشت مهاجران از کشور مقصد به موطن اصلی خودشان یعنی کشور مهاجر فرست، هممعنی است.
رشد سریع شهرنشینی و به همان میزان توسعه نیافتن روستاها، موجب مهاجرت انبوه به شهرها شد. در ایران یک موج مهاجرت بزرگ بعد از اصلاحات ارضی صورت گرفت. زمانی مردم همه تلاش خود را میکردند تا شرایطی فراهم کنند و از روستا به شهر مهاجرت کنند. وجود فرصتهای تحصیلی و شغلی بهتر و متنوعتر جزو عواملی بود که افراد را به سوی شهر میکشاند. توسعهنیافتگی روستا نیز مزید بر علت بود و فرد نمیتوانست خود را قانع کند که با وجود همه آن زرق و برقهای شهری، در یک روستای دورافتاده بماند و بدون امکانات به کشاورزی و دامداری بپردازد.
چرخش الگوی زندگی روستایی به شهری و شیوع مصرفگرایی برای مدتهای زیاد افسونگر جوانانی بود که نسبت به نسل قبلی خود توقعات بیشتری از زندگی داشتند. اما به مرور زمان و با انباشتگی شهرها از جمعیت رفاه و فرصتها نیز رو به افول گذاشتند. دیگر پیدا کردن شغل به سادگی قبل نبود. هزینههای تحصیل و زندگی و حملونقل بالا رفت و افراد برای گذران زندگی دچار مشکلات زیادی شدند. بدتر شدن شرایط اقتصادی و کفاف ندادن دستمزدها برای تأمین معاش افراد را به این فکر انداخت که بعد از بازنشستگی به شهرستان یا روستایی که از آنجا آمدهاند بازگردند.
خانه دوم
معضلات گوناگون شهرهای بزرگ که به واسطه جمعیت انبوه و کمبود امکانات رخ داد، عدهای را بر آن داشت تا خانه دیگری بیرون شهر تهیه کنند و اوقاتی از ماه و سال را در آن بگذارنند؛ جایی دور از شلوغی شهر و هوای آلوده و ترافیک که فضای آرامی را برای آنها فراهم کند. طبق تعریف گوستار ویسر، برنامهریز و جغرافیدان شهری خانه دوم ملکی است که برای مدتی محدود به عنوان یک محل اقامت موقت برای افرادی که معمولاً در جای دیگری زندگی میکنند، خریداری یا اجاره میشود. البته فاصله زیاد جغرافیایی بین خانه دوم و خانه اصلی، یکی از مهمترین عوامل در تعیین مکان دوم است.
خانههای دوم به دو گروه تقسیم میشوند: اولین گروه خانههایی در مناطق خوش آب و هوا و توریستی ساحلی و تا حدودی کوهستانی و جنگلی شمال کشور و اطراف کلانشهرهایی چون تهران، مشهد، تبریز، اراک و... هستند. این همان الگوی موجود جهانی در خصوص خانههای دوم است. به نظر میرسد مسائل فرهنگی و پیوندهای خانوادگی با روستا اهمیتی نداشته و ساکنین محلی نیز به دلیل افزایش ارزش زمینهای روستا و زمینههای ایجاد شغل برای ساکنین، اگر نگوییم با آغوش باز، اما با میل و رغبت با درخواستکنندگان ارتباط برقرار میکنند. ریشه این مسائل بیشتر اقتصادی است تا فرهنگی و اجتماعی. نوع دیگر خانههای دوم نیز در اطراف کلانشهرها و مناطق خوش آب و هوا واقع شدهاند، اما مسائل اقتصادی در آنها اهمیتی ندارد و مسائل فرهنگی و پیوند با روستا اهمیت زیادی دارد. صاحبان این خانهها در پی برقراری ارتباط دوباره با نزدیکان قدیمی خود هستند که زمان زیادی بین آنها فاصله افتاده بود. برای این دسته افراد خانه دوم بخشی از هویت آنها را تشکیل میدهد. حضور در این خانهها به واسطه برگزاری مراسم مختلف و جشنها و عزاداریها صورت میگیرد. (اشتری مهرجردی، اباذر، مهاجرت معکوس، ۱۴۰۱)
بهطور کلی مسئله خانههای دوم نوعی مهاجرت موقت و فصلی را ایجاد کرده است. این موضوع در صورت تداوم ممکن است آسیبهایی را برای مناطق روستایی به دنبال داشته باشد. به همین منظور برنامهریزی یکپارچه برای گسترش فضاهای روستایی از ملزومات برنامههای توسعه است.
گریختن از شهر
اندیشه بازگشت به روستا قدمت زیادی دارد و بشر همواره دوست داشته به سمت طبیعت و فضاهای بکر رجعت کند. البته نگاهی به تاریخ نشان میدهد که این اندیشه و تعارض مداوم آن با قدرت و جذابیت شهر صدها سال شکست را تجربه کرده است. اکنون اما روی دیگر سکه مهاجرت عیان شده و در دهههای اخیر تمایل برای بازگشت به روستا، شلوغیهای زیبای شهر را از رونق انداخته است.
رشد روزافزون شهرنشینی و مهاجرت از روستاها، باعث شد شهرها به سرعت تغییرشکل دهند و کاربری اراضی در آنها تغییر کند. این تغییرات در قالب تجاری و صنعتی شدن بیشتر شهرها و افزایش سکونتگاههای غیررسمی و حاشیهنشینی تبلور پیدا کرد.
در ماده ۸۰ قانون برنامه پنجساله ششم توسعه جمهوری اسلامی ایران ترویج مهاجرت معکوس از طریق آمایش سرزمین، توزیع مناسب جمعیت و منابع و جلوگیری از بروز و تشدید آسیبهای اجتماعی در این مناطق با ایجاد شغل و سکونتگاه مناسب در روستاهاست. (مرکز پژوهاشهای مجلس شورای اسلامی،۱۴۰۱)
به گفته دکتر حمید جلالیان، دانشیار دانشگاه خوارزمی و پژوهشگر در توسعه پایدار روستایی، مهاجرت در دو جامعه مقصد و مبدأ تأثیر مستقیم ایجاد میکند. با این وجود ترک کردن شهرهای بزرگ با قصد زندگی در شهرهای کوچک و یا همان مفهوم شهر گریزی پدیده جدیدی است که در اکثر نقاط جهان در حال رشد است.
عامل مهم دیگری که موجب مهاجرت معکوس میشود، فراغت بازنشستگی است. افراد در دوران بازنشستگی بازگشت به زادگاه خود را به ماندن در شهر ترجیح میدهند؛ در اینجا باید این نکته را مدنظر داشت که از ابتدا علت مهاجرت این دسته افراد، نبود امکانات و درآمد کافی در روستا بوده و بیشتر این افراد در پی شغل و رفاه مهاجرت کردهاند. همچنین بسیاری افراد تمایل دارند تا بعد از مرگ در موطن اصلی خود به خاک سپرده شوند. این موضوع مهمی در ذهنیت هر مهاجر است و انگیزههای بازگشت را تقویت میکند.
موارد فوق لزوم نگرش یکپارچه به جمعیت شهر و روستا را بیش از پیش عیان میکند. وجود امکانات رفاهی و شرایط مناسب در روستاها میتواند افراد را در آنجا نگه دارد. شرایط حال حاضر شهرها، رشد تورم، گرانی حاد مسکن، افزایش شدید اجارهبها، افزایش بیماریهای روحی و آلودگی از دیگر عوامل مهاجرت معکوس هستند که در دهههای اخیر به تدریج اندیشه بازگشت به روستا را در ذهن جامعه بیدار کردهاند. این مسئله در ابتدا با خرید خانه دوم یا ساخت و احیای خانههای روستایی موروثی اتفاق افتاد.
یکی از ابعاد مهم این پدیده، بُعد فرهنگی است. حس تعلق به زادگاه افرادی را که زمانی از روستای محل سکونت آبا و اجدادی خود مهاجرت کردهاند، به سمت بازگشت دوباره به آنجا هدایت میکند.
نتایج تحقیقات گوناگون نشان میدهد که برگشت به روستا و بودن دوباره با اقوام و آشنایان برای افرادی که دیگر در شهر کاری ندارند، خوشایند و خاطرهانگیز است. برگزاری مراسم آیینی و مذهبی و خانوادگی همچنان میتواند آنها را ترغیب کند.
بُعد دیگر این موضوع اقتصادی است. افرادی که عمری در شهر کار کردهاند و نیاز مالی خود را برطرف کردهاند، ترجیح میدهند سالهای پایانی عمر خود را در روستای زادگاهشان سپری کنند.
آسیبها و فرصتها
پدیده مهاجرت معکوس که در حال افزایش است، از نظر برهم زدن اکوسیستم و زیستمحیط روستا، کم شدن تولید کشاورزی به واسطه ساختوسازهای جدید در محدوده زمینهای زراعی و استفاده بیرویه و بیش از حد مجاز از منابع آب آسیبهایی را در پی دارد. از طرف دیگر آوردن سرمایه به روستا، کارآفرینی، جوانگرایی و نوسازی بافت روستا جزو فرصتهایی است که مهاجرت معکوس به روستا ایجاد میکند.
همه اینها نشان میدهد که برای حفظ توازن و استفاده بهینه از منابع، باید به این پدیده با نگرش مدیریتی و برنامهریزی توجه کرد، در غیر این صورت پدیدهای که میتواند مفید باشد و وضعیت آشفته کلانشهرها را بهبود بخشد، موجب نابودی روستاها و کمتر شدن منابع حیاتی سرزمین میشود.
به نظر میرسد با توجه به نبود گنجایش در شهرها، کمبود شغل، آلودگی شدید و رشد جمعیت سالمندان مهاجرت معکوس میتواند به عنوان راهکاری نوین دیده شود. همچنین با فراهم کردن زیرساختهای ارتباطی که لازمه زندگی مدرن است، زمینههای بازگشت افراد به روستاها فراهم میشود.
حال که اقبال خوبی نسبت به این پدیده در جامعه ایجاد شده، با سیاستگذاری مناسب میتوان امکان تبدیل مهاجرتهای موقت را به مهاجرت دائمی ایجاد کرد.
نظر شما