برای پیدا کردن پاسخی مناسب به این پرسشها و ابهامات ضمن بررسی جوانب مختلف، با سرهنگ محمد بخشنده، رئیس پیشین پلیس مبارزه با موادمخدر استان تهران و فرشید رفوگران، جرمشناس و وکیل دادگستری گفتوگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
یکی از پدیدههای اجتماعی که همه جوامع با آن دست به گریباناند و مدام در پی چارهجویی برای آن هستند، مسئله اعتیاد و سوءمصرف موادمخدر است. رشد بیرویه مصرف سیگار، مشروبات الکلی و انواع دیگر موادمخدرهشداری نگرانکننده است که ضرورت دارد مسئولان کشور برای متوقف کردن و جلوگیری از آن تمهیداتی بیندیشند.
در چنین شرایطی پایین آمدن سن اعتیاد دیگر مورد عجیبی نیست. یکی از مواردی که در مورد اعتیاد وجود دارد این است که به دست آوردن مواد مصرفی نباید آسان باشد. نوجوانان هنوز قدرت تشخیص ندارند و ممکن است به علت کم نیاوردن در میان دوستان و احساس بزرگ شدن و رها شدن از فشارهای ذهنی دوران بلوغ، به راحتی پیشنهاد مصرف هر نوع ماده مخدری را بپذیرند.
کشورهای مختلف برای مقابله با آسیبهای اجتماعی ناشی از مصرف موادمخدر قوانین زیادی تدوین کردهاند. بهطور مثال در این کشورها فروش سیگار و مشروبات الکلی به افراد زیر سن قانونی ممنوع است. حتی در بعضی کشورها مثل انگلستان فروش نوشابههای انرژیزا که مقدار زیادتر از حد معمول کافئین دارند، به افراد زیر ۱۶ سال ممنوع است.
در ایران هم البته چنین قوانینی وجود دارد. ماده ۱۱ آییننامه اجرایی قانون جامع کنترل و مبارزه ملی با دخانیات مصوب ۱/۰۷/۱۳۸۶ مبین این است که فروشنده باید در صورت مشکوک بودن سن خریدار، مدرک شناسایی مبنی بر داشتن حداقل (۱۸) سال سن را از وی تقاضا کند. اما متأسفانه اجرای آن با جدیت پیگیری نمیشود. همین موضوع دسترسی افراد زیر سن قانونی به موادمخدر را آسان کرده است. نوجوانان برای خرید انواع سیگار و موادمخدر و حتی ادوات استفاده از آنها راه دشواری در پیش ندارند و میتوانند با یک پرسوجوی ساده مواد مورد نظر خود را تهیه کنند.
یازدهم اردیبهشت ماه امسال اسکندر مومنی، دبیر ستاد مبارزه با مواد مخدر میانگین سن اعتیاد در کشور را ۲۴ سال اعلام کرد. این در حالی است که بعضی منابع از سن اعتیاد پایینتری خبر میدهند. بر اساس مطالعات انجام شده، دانشآموزان دبیرستان ۰.۱۹ درصد مصرف شیشه، ۰.۲۴ درصد حشیش، ۰.۵۷ درصد ماریجوانا و ۳.۵۳ درصد مصرف الکل دارند.
سرهنگ محمد بخشنده، رئیس پیشین پلیس مبارزه با موادمخدر استان تهران درباره عدم اجرای صحیح قانون فروش سیگار و موادمخدر به افراد زیر سن قانونی به «آتیهآنلاین» میگوید: «در قانون ما فروش موادمخدر به هر فردی در هر سنی غیرقانونی است. فروش سیگار به افراد زیر سن قانونی هم مجاز نیست. روش ما در برخورد متفاوت است. یعنی برای بچههای زیر سن قانونی باید قاضی مخصوص تصمیم بگیرد. ما حتی نمیتوانیم آنها را بازداشت کنیم. این موضوع بستگی به این دارد که چقدر کودک در آن کار دخیل بوده باشد. خیلی از کودکان توسط دیگران اجیر شدهاند که آن را پزشک قانونی مشخص میکند.»
او ادامه میدهد: «اگر کسی چنین کاری انجام دهد و به هرکسی در هر سنی موادمخدر بفروشد، به شدیدترین شکل با آن برخورد میشود. فقط مسئله این است که در کشور ما این قوانین بهصورت خاص مراعات نمیشود. این را هم باید در نظر گرفت که کشورهای دیگر شرایط و فرهنگ متفاوتی دارند.»
بخشنده در پاسخ به این سؤال که در وضعیت فعلی چه راهی برای جلوگیری از دسترسی آسان افراد زیر سن قانونی به موادمخدر وجود دارد، میگوید: «به نظر من بحث آموزش و آگاهی خانواده مهمترین چیز است. خیلی از خانوادهها هیچ اطلاعی در این مورد ندارند. بچهها باید از طریق آموزش در خانه و مدرسه «نه» گفتن را یاد بگیرند. اگر به آنها پیشنهادی شد باید بتوانند «نه» بگویند و مقاومت کنند. بعضی خانوادهها فکر میکنند معتادان و قاچاقفروشان شرایط خاصی دارند و افراد ویژهای هستند، اما باید بدانند که اینطور نیست. آنها هم مثل بقیه و از خانوادههای معمولی هستند. خانوادهها باید فرزندان خود را کنترل کنند. بچه به مکانهای مختلفی رفتوآمد میکند؛ باشگاه و رستوران و استخر و... که خانواده باید بداند فرزندش کجا میرود و با چه کسانی معاشرت میکند. ما هنوز به آن درجه نرسیدهایم که به وسیله قوانین همه امور را کنترل کنیم. باید خود خانواده مراقبت از فرزندان خود را به عهده بگیرد. نباید از کسی انتظار داشت که مراقب فرزند ما باشد.»
رئیس پیشین پلیس مبارزه با موادمخدر در مورد تسلط فضای مجازی و آسیبهایی که همراه آورده اشاره میکند: «مسئله فضای مجازی هماکنون مشکلات زیادی ایجاد کرده است. خانواده یک گوشی تهیه میکند و به دست فرزند خود میدهد و افتخار میکند که او میتواند با گوشی کار کند و میگوید ببینید نابغه است؛ در صورتی که نابغه نیست، این سم است که به دست او دادهاید.»
او وضعیت فضای مجازی را نگرانکننده میداند و میگوید: «الان بخش زیادی از توزیع موادمخدر از طریق فضای مجازی انجام میشود، این کار آن قدر ساده است که گویی یک ساندویچ سفارش دادهای. دیگر نیازی نیست حتی به خیابان رفت و مواد خرید، پیک آن را جلوی خانه به شما تحویل میدهد.»
بخشنده همچنین در مورد راه برونرفت از این معضل میگوید: «مسئله نظارت و کنترل موادمخدر چیزی است که باید از طرف خانواده و نهادهای مختلف تصمیمگیر هردو باهم انجام شود. آموزش و فرهنگسازی سنگبنای این کار است. لازم است در مدرسه درسهایی مبتنی بر مهارتآموزی وجود داشته باشد. بعضی درسها بهرهای برای ما ندارند. دوازده سال آنها را میخوانیم و در آخر هم به کار ما نمیآیند. به جای اینها باید آموزش مهارتهای اجتماعی و مهارتهای زندگی بگذارند تا بچه آسیبهای اجتماعی را بشناسد و روش زندگی در شهرهای بزرگ را یاد بگیرد.»
او در ادامه بحث ناکافی بودن آموزش اضافه میکند: «ما در مدرسه درس آموزش دفاعی داریم که خوب و مفید است، اما فقط دفاع سخت را آموزش میدهد و درباره دفاع نرم چیزی نمیگوید. بچههای ما باید دفاع نرم را بلد باشند. نحوه برخورد با نوجوانان در مورد استفاده از تلفن همراه به همین حوزه مربوط است. بچهها در کنار خانواده هستند اما کسی نمیداند که در گوشی مشغول انجام چه کاری هستند. کنترل این وضعیت مسئولیتی بر گردن خانواده و مدرسه است.»
او چگونگی آموزشدادن را امر مهمی میداند و میگوید: «در بحث آموزش هم طبقهبندی وجود دارد. در زمان مسئولیت من، به مدرسهها میرفتیم و به کودکان آموزش میدادیم. مثلاً برای پایه دبستان فقط از مضرات سیگار حرف میزدیم و در مورد موادمخدر دیگر حرفی نمیزدیم، چون بچهها در این سن نباید درباره مواد دیگر اطلاعات داشته باشند. برای پایه راهنمایی و دبیرستان هم با توجه به سن و آگاهی آنها آموزش میدادیم. این سطحبندی باید رعایت شود تا آموزشی که میدهیم اثرگذار باشد.»
رئیس پیشین پلیس مبارزه با موادمخدر در مورد کودکان و نوجوانانی که خانواده بدسرپرست دارند، توضیح میدهد: «بعضی بچهها در محیط آلوده زندگی میکنند و چنین مکانهایی را دیگر نمیتوان کاری کرد. وقتی بچه از خانه بیرون میآید و تمام افراد محله معتاد هستند آن بچه چه باید بکند. وقتی پدرش او را برای خرید مواد میفرستد تا خودش گرفتار پلیس نشود، چه میتوان کرد.»
بخشنده درباره ابزار و وسایل استفاده از موادمخدر و فروش آزادانه آنها میگوید: «بعضی از این ابزار دوکاره هستند، چون به عنوان لوله آزمایشگاهی و پزشکی هم از آن استفاده میشود. پلیس در این زمینه نمیتواند کاری انجام دهد. چون این ابزار مصارف دوگانه دارند. وسایلی که اینگونه نیستند بهصورت آشکار خرید و فروش نمیشوند.»
او در مورد نقش مراقبتی حاکمیت میگوید: «حاکمیت هم در این زمینه کم کار کرده و هنوز باید کارهای زیادی انجام دهد. ما هیچوقت نمیگوییم ما خوب هستیم و مردم بد. خیلی از سازمانها در بحث آسیبهای اجتماعی هزینه و بودجه میگیرند، اما هزینه نمیکنند. نگه میدارند و دم عید صندلی میخرند و پاداش میدهند. بیمه سلامت برای معتادان اصلاً هزینه نمیکند و آنها را گردن نمیگیرد. هرکدام از سازمانهای مسئول به طریقی از زیر کار در میروند. اما میگویند چرا بچه را دستگیر نکردی. بچه پانزده شانزده ساله را چکار کنم بگیرم و در کلانتری نگه دارم؟ جای بچه در چنین محیطی نیست. بعضیها برخورد تند میکنند و میگویند آنها را دستگیر کنید. در حالی که باید با این گروه سنی طور دیگر و با مدارا و آموزش برخورد کرد.»
رئیس پیشین پلیس مبارزه با موادمخدر تهران در نهایت راهحل را در فرهنگسازی ریشهای میداند و میگوید: «تنها چاره ما این است که آموزشهای خاص این معضل را به مدرسه ببریم تا خانوادهها آگاه شوند و بتوانیم بچهها را کنترل کنیم.»
خانه از پایبست ویران است
در این میان نگاه جامعهشناسان و جرمشناسان به مسئله پایین آمدن سن اعتیاد و معضل در دسترس بودن موادمخدر قابلتوجه است. فرشید رفوگران، جرمشناس و عضو کانون وکلای مرکز در گفتوگو با «آتیهآنلاین» ضمن واکاوی این مسئله میگوید: «در صورتی که قانونگذار فروش سیگار، استفاده از قلیان یا چیزهای مشابه را به افراد زیر سن قانونی در کافهها ممنوع کند و برای کافهدارها جریمه نقدی در نظر بگیرد و بر اجرای درست این کار نظارت داشته باشد، میتواند مؤثر باشد. اما این در شرایط فعلی ممکن به نظر نمیرسد. در شرایط کنونی نه مجلس مهیای چنین قانونگذاری است، نه جوانان آمادگی اجرای آن را دارند. بنابراین باید از این مورد بگذریم و به مسائل دیگر توجه کنیم. در شرایط کنونی مهمترین چیز فرهنگسازی و تقویت پایههای جامعه است. تا وقتی تفریحات سالم، سرگرمی و بهبود وضعیت اقتصادی نباشد وضع همین است و جوان برای رفع نیازها و گرفتاریهای ذهنی خود به سمت سیگار و قلیان و مشروبات و این دست مواد تمایل پیدا میکند. از نظر من او در این زمینه مقصر نیست چون چاره دیگری ندارد و برنامه دیگری برای او در نظر گرفته نشده است. مسئولان ممکلت موظف هستند که شرایط رشد و پرورش او را فراهم کنند.»
رفوگران در مورد نقش نهادهایی مثل خانواده و آموزش و پرورش توضیح میدهد: «ضربالمثلی داریم با این مضمون که خانه از پایبست ویران است. در مورد موضوع اعتیاد جامعه ما به این مرحله رسیده است. یعنی هر راهکاری ارائه بدهیم به یک بنبست برخورد میکند. چطور از خانواده بخواهیم که در تربیت فرزند خود موفق عمل کند وقتی تمام دغدغه و فکروذکر پدرومادر درگیر تأمین معیشت و نیازهای اقتصادی است. اصلاً در خیلی موارد خود پدرومادر درگیر مسئله اعتیاد میشوند و دیگر نمیتوانند فرزند خود را درست تربیت کنند. در چنین شرایطی برای آن پدرومادر مهم نیست که فرزندش سیگار میکشد. از معلم مدرسه بخواهیم که به بچه آموزش درستی بدهد، چطور ممکن است؟ وقتی خود او برای تأمین نیازهای خود هزاران مشکل دارد. محیط سربازی هم برای جوانان بسیار مستعد استفاده از سیگار و مخدرهای دیگر است. از زندانها بگوییم که فساد نانوشته در آنها بسیار زیاد است و فرد با یک مشکل به زندان میرود و با صد مشکل دیگر برمیگردد. بنابراین راهکارهای اینچنینی در حال حاضر نمیتواند مفید واقع شود.»
او درباره راهکار این معضل میگوید: « تنها راهکاری که داریم این است که خیلی مسائل را از پایه درست کنیم. مجلس باید قوانینی وضع کند که درست و قابلاجرا باشد نه قانونی که جامعه را ملتهب کند. شاید حرفهای من تلخ است اما اینها واقعیتهایی است که باید با آنها روبهرو شویم و اصلاحشان کنیم.»
رفوگران در مورد زمینههای فرهنگی ناسالم موجود اضافه میکند: «قبلاً قبح کشیدن یک سیگار در جامعه ما بسیار زیاد بود و گاهی پدرومادر تا آخر عمر خود نمیدانستند که فرزندشان سیگار میکشد، اما الان همهچیز آشکار است. باید دلیل این مسئله را پیدا کرد و برای آن راهحل مناسب پیدا کرد.»
این جرمشناس در پاسخ به این سؤال که چرا با وجود ممنوعیت فروش سیگار و موادمخدر به افراد زیر سن قانونی، حتی در کشورهای پیشرفته، باز هم سن اعتیاد در آن جوامع پایین است، میگوید: «مسئلهای که وجود دارد این است که در کشورهای دیگر که این قوانین را بهطور اصولی و جدی اجرا میکنند، حتی اگر فرد به سمت موادمخدر یا سیگار گرایش پیدا کند، در موارد بسیار زیادی مصرف آن را ادامه نمیدهد. اگر آمارها را کامل بررسی کنیم میبینیم که او در نهایت تفریحات سالم را ترجیح میدهد. در بررسی این آمارها باید به معتادان همیشگی و موقتی توجه داشت.»
او همچنین مسائل و مشکلات اقتصادی و نبودن تفریحات سالم را در رویآوردن جوانان به اعتیاد مؤثر میداند و توضیح میدهد: «در نبودن امکانات و سرگرمیهای دیگر تنها راه پیش روی جوانان استفاده از سیگار و قلیان و گل است. الان اگر در جامعه ما یک نوجوان بخواهد غذای خوب و سالم بخورد و باشگاه برود از پس هزینههای آن برنمیآید. زندگی سالم در کشور ما گران است و با وجود شرایط سخت اقتصادی عموم مردم امکان استفاده از آن را ندارند. جوانی که نمیتواند باشگاه برود، با این روش وارد جامعه نمیشود تا خودش را نشان بدهد. در این شرایط او با کارهایی مثل سیگار و قلیان کشیدن میخواهد خودش را نشان بدهد.»
در مجموع و با اعتنا به گفتههای کارشناسان، به نظر میرسد ظرفیتهای فرهنگی در جامعه ما نیاز به توجه و رسیدگی ویژه دارند. تا زمانی که بسترهای فرهنگی و آموزشی لازم برای زندگی سالم نسل جوان فراهم نشود، قوانین هم ضمانت اجرایی ندارند و تنها گره این کلاف را کورتر میکنند.
نویسنده: سمیرا مرادی
نظر شما