سالخوردگی جمعیت، جهان را تهدید می‌کند

جمعیت جهان در حال پیر شدن است و این جمعیت سالخورده تغییرات مهمی در دنیای ما ایجاد خواهد کرد. آمادگی برای این تغییر مسئله‌ای است که برای سیاست‌گذاران و رهبران تجاری اهمیت بالایی دارد. یک جمعیت سالخورده توان کمتری برای کار، باروری و نوآوری خواهد داشت، اما هم‌زمان پتانسیل‌های زیادی را برای ایجاد بازارهای کالا و خدمات مرتبط با سالمندی افزایش می‌دهد. همچنین استفاده از فناوری برای افزایش سن بازنشستگی و تغییر سیاست‌های مرتبط با بازنشستگی در کشورهای مختلف از مسائل مهمی است که امروزه برخی کشورهای درگیر با سالخوردگی با آن مواجه هستند. در این مطلب نگاهی به مسئله سالخوردگی و پتانسیل‌های آن کرده‌ایم.

بر اساس آخرین گزارش‌های سازمان ملل متحد، در حالی که میانگین طول عمر همچنان در حال رشد است، دوسوم جمعیت جهان در کشورهایی زندگی می‌کنند که نرخ باروری کمتری نسبت به نرخ جایگزینی دارند. این بدان معناست که جمعیت بسیاری از کشورها به‌سرعت در حال پیر شدن است و اگر تا به الان کوچک‌تر نشده باشد به‌زودی شروع به کوچک شدن خواهد کرد. در آغاز این قرن، ۳۲ کشور دارای میانگین سنی بالای ۳۵ سال بودند و تا پایان این دهه، این تعداد بیش از دو برابر خواهد شد. در ۲۵ مورد از این کشورها، نیمی از جمعیت بیش از ۴۵ سال سن خواهند داشت و به همین دلیل ممکن است آینده را از جهات مختلفی مبهم بدانیم. برخلاف بسیاری از تغییرات فناوری، سیاسی و اقتصادی روندهای جمعیتی بسیار قابل پیش‌بینی هستند. سالخوردگی جمعیت کاملاً اجتناب‌ناپذیر است و تأثیر قابل‌توجهی بر مخازن جهانی نیروی کار، بازارها و آینده کاری خواهد داشت. این وضعیت برای برنامه‌ریزی‌ها و مدیران اقتصادی معانی زیادی دارد.

نیروی کار سالخورده
به‌دلیل کاهش نرخ باروری در کشورهایی مانند چین، کانادا، ایتالیا و بسیاری دیگر هر سال تعداد کمتری به نیروهای کار فعال افزوده می‌شوند. در نتیجه، شرکت‌ها به‌طور فزاینده‌ای از کارکنان مسن‌تر می‌خواهند که مدت بیشتری در کار خود باقی بمانند و دیرتر بازنشسته شوند! این امر مستلزم سرمایه‌گذاری رو به رشد در آموزش و توسعه برای کمک به کارگران مسن‌تر برای کسب مهارت‌های جدید است. این رویه نیاز به سرمایه‌گذرای‌های جدید (و بی‌فایده) دیگری نیز دارد. اقدامات ایمنی اضافی مانند اسکلت‌های بیرونی پوشیدنی برای کمک به کارگران مسن‌تر برای بلندکردن بارهای سنگین در مزارع و کارخانه‌ها و امثال آن. علاوه بر این با کم‌شدن استعدادهای جدید و جوان‌تر، بسیاری از شرکت‌ها برای جایگزینی یا افزایش نقش‌های خاص به خودکارسازی روی می‌آورند. اکنون تعداد زیادی از شرکت‌ها شروع به توسعه ابزارهای «نیروی کار دیجیتال» کرده‌اند که در انجام اموری مانند فروش کاملاً مجازی، نمایندگی شرکت در خدمات مشتری و حتی به‌عنوان همراهان سالمند به کار می‌رود. با وجود رشد قابلیت‌های هوش مصنوعی و تغییر روندهای جمعیتی، این فناوری‌های جدید پتانسیل تبدیل شدن به یک جزء اساسی از نیروی کار مدرن را دارند.

سالمندان مشتریان پایه‌ای
در یک‌دهه گذشته، جمعیت بالای ۷۰ سال جهان ۶۲۷ میلیون نفر افزایش یافته و از پنج درصد کل جمعیت به ۱۲ درصد رسیده است. در یک دهه دیگر، ۱۶ درصد از ۸ میلیارد نفر روی زمین بیش از ۷۰ سال خواهند داشت. این به‌معنای فرصت‌ فوق‌العاده‌ای برای محصولات و خدماتی است که این جمعیت سالخورده را هدف قرار می‌دهد. واضح‌ترین بخش برای رشد این دست کالا و خدمات، مراقبت‌های بهداشتی است. جایی که تقاضا برای داروهای مرتبط با افزایش سن، مراقبت‌های اولیه و تخصصی و محصولات مرتبط با آن مانند گلوکومترهای پوشیدنی یا الکتروکاردیوگرام است. در حالی که امید به زندگی افزایش یافته، در بسیاری از جاها «امید به زندگی سالم» وضعیت بدتری دارد. مسئله‌ای که نشان می‌دهد یافتن راه‌هایی برای حمایت از سلامت و رفاه جمعیت در حال رشد فقط یک فرصت تجاری نیست بلکه برای سیاست‌گذاران و رهبران دولتی مسئله‌ای حیاتی است. به‌عنوان مثال، افراد مسن در ایالات متحده بیشتر در مناطق روستایی زندگی می‌کنند، جایی که مراقبت‌های بهداشتی اغلب کمتری در دسترس است. در ایالت‌های کمتر برخوردار مانند آرکانزاس، می‌سی‌سی‌پی، ورمونت و ویرجینیای غربی بیش از نیمی از جمعیت مسن روستایی هستند که نشان‌دهنده تقاضای قابل‌توجه و رو به رشد برای خدمات مراقبت‌های بهداشتی متمرکز بر سالمندان در این بازارهاست. فراتر از مراقبت‌های بهداشتی و کسب‌وکارهایی که تمرکز ویژه‌ای بر سالمندان دارند، پایگاه‌های مشتریان پیر ممکن است پیامدهایی برای طیف گسترده‌ای از صنایع داشته باشند. به‌عنوان مثال در املاک و مستغلات، صاحبخانه‌های مسن ممکن است به‌دنبال کوچک‌کردن خانه باشند، یا ممکن است فرزندان خانواده در پی خرید خانه‌هایی برای اسکان پدر و مادر خود باشند. احتمالاً مشاوران املاک با تغییرات جمعیتی، به‌طور فزاینده‌ای از کمک به خریداران و فروشندگان در این انتقالات سود خواهند برد.

تغییر هنجارهای بازنشستگی
هرچند سن تنها یک عدد نیست اما وقتی صحبت از هنجارهای بازنشستگی می‌شود، انتظارات در مورد مدت‌زمانی که کارگران باید در کار بمانند، لزوماً با سن و طول عمر مطابقت ندارد. به‌عنوان مثال، صرفاً براساس ویژگی سنی، ژاپن با ۳۱ درصد جمعیت ۶۵ سال یا بیشتر، پیرترین کشور جهان است. در مقابل، تنها ۲۲ درصد از جمعیت فرانسه ۶۵ سال یا بیشتر دارند. به این ترتیب، می‌توان انتظار داشت که بخش بیشتری از جمعیت ژاپن در بازنشستگی به سر ببرند اما ترکیبی از تفاوت‌ها در فرهنگ کاری، قراردادهای اجتماعی بین دولت‌ها و شهروندان‌شان و مجموعه‌ای از قوانین و سیاست‌ها همه‌چیز را تغییر داده است. در واقع میانگین سن بازنشستگی در فرانسه ۱۰ سال کمتر از ژاپن است؛ ۶۱ سال در مقابل ۷۱ سال. در نتیجه حدود ۲۹ درصد از نیروی کار فرانسه عملاً بازنشسته شده‌اند، در حالی که فقط ۲۴ درصد از نیروی کار ژاپن بازنشسته هستند. با وجود این شکاف‌ها، تغییرات قانونی در سن بازنشستگی به کندی انجام می‌شود. در سال‌های اخیر، هم هلند و هم جمهوری ایرلند برنامه‌های افزایش سن بازنشستگی برای نیروی کار را لغو کردند تا با افزایش امید به زندگی مطابقت داشته باشد. مسئله‌ای که به‌سادگی قابل درک است، زیرا قوانین منع بازنشستگی بسیار محبوب هستند. اما در دهه‌های آینده، ایجاد نوعی مکانیسم برای کمک به کارگران مسن‌تر که مایل به تأخیر هستند برای کارفرمایان، دولت‌ها و شهروندان حیاتی خواهد بود. برای مثال، بسیاری از کارگران مسن‌تر که هنوز آماده بازنشستگی نیستند، علاقه فزاینده‌ای به وضعیت نیمه‌بازنشستگی نشان می‌دهند. در یک نظرسنجی از متولدین دوره انفجار جمعیتی که شاغل هستند، اکثریت قریب به اتفاق گفته‌اند که مایل‌اند نوعی از دوران نیمه‌بازنشستگی را دنبال کنند. ۷۹ درصد این افراد علاقه‌مند به یک برنامه کاری انعطاف‌پذیر، ۶۶ درصد مایل به داشتن نقش مشاوره و ۵۹ درصد نیز خواهان کاهش ساعات کارند. اما تنها یک نفر از هر پنج نفر از این سالمندان شاغل گفت که کارفرمایش یکی از این انواع نیمه‌بازنشستگی را ارائه می‌دهد. «نیمه‌بازنشستگی» فرصت قابل‌توجهی را برای کارفرمایان به‌وجود می‌آورد تا با ارائه مسیرهای شغلی غیرسنتی، خود را در رقابت برای جذب نیروی کار متمایز کنند. زمانی که کارفرمایان به‌دنبال درک یک بازار کار معین هستند، نه‌تنها باید سن افراد را در نظر بگیرند بلکه باید به انعطاف‌پذیری گزینه‌های شغلی، قوانین و هنجارهای فرهنگی که بر سن واقعی بازنشستگی تأثیرگذارند نیز توجه کنند.

تغییر در بازارهای جهانی
مهم است بدانیم فرضیات مشترک ما در مورد ساختار جمعیتی کشورهای مختلف احتمالاً قدیمی شده است. در آغاز قرن ۲۱ کشورهایی مانند ژاپن، ایتالیا و آلمان از پیرترین جمعیت‌های جهان بودند اما امروزه تایلند و کوبا به‌همان اندازه پیر هستند و ایران، کویت، ویتنام و شیلی درست پشت سر این کشورها قرار دارند. در طول یک دهه، می‌توان انتظار داشت گروه‌های کوچک‌تری از جوانان در این کشورها به‌عنوان نیروی کار و مشتری وارد بازار شوند و در نتیجه میانگین سنی این جمعیت‌ها افزایش خواهد یافت. مسئله جمعیت دارای اهمیت حیاتی برای ملاحظات و شناسایی بازارهای جدید و قابل سرمایه‌گذاری است. کشورهای مختلف به این تغییرات واکنش متفاوتی نشان خواهند داد و رهبران تجاری هوشمند نه‌تنها به روندهای جمعیتی یک بازار معین، بلکه به نحوه واکنش به سیاست‌ها نیز توجه دارند. آیا با توجه به افزایش بیشتر تعداد سالمندان، دولت‌ها مسئولیت مالی آن‌ها را برعهده خواهند گرفت؟ یا از شرکت‌ها و افراد انتظار می‌رود که این بار را به دوش بکشند؟ رویکرد یک کشور برای مدیریت جمعیت سالخورده‌اش می‌تواند پتانسیل آن را به‌عنوان یک «منبع استعداد» یا «پایگاه مشتری» به روش‌های اساسی و متفاوتی تحت‌تأثیر قرار دهد.

آینده روشن
رهبران و سیاست‌گذاران کسب‌وکار امروزی با موارد بی‌شماری از عدم اطمینان روبه‌رو هستند، اما وقتی صحبت از جمعیت‌شناسی می‌شود آینده روشن است. جمعیت سالخورده جهان اکنون یک واقعیت مشهود و انکارناپذیر است، زیرا زمانی که نرخ باروری جمعیت به زیر سطح جایگزینی (به‌طور متوسط دو فرزند برای هر زن) می‌رسد جمعیت به میزان کافی جایگزین نخواهد شد. جلوگیری از مهاجرت گسترده از مکان‌هایی که هنوز دارای جمعیت جوان و رو به رشد هستند، مانند اتیوپی یا نیجریه به احتمال زیاد به‌معنای آینده‌ای کم‌جمعیت برای اکثر کشورهای سیاره ماست. این وضوح، آینده‌نگری و برنامه‌ریزی را امکان‌پذیر می‌سازد که در بسیاری از حوزه‌های دیگر امکان‌پذیر نیست یا ممکن است پیش‌بینی تغییرات در آن‌ها دشوارتر باشد. ترس زیادی در مورد پیری جمعیت وجود دارد اما تأثیرات این روند بر مشاغل، بازار و کشورها به نحوه آماده‌سازی امروز بستگی دارد. برای انطباق با جمعیت سالخورده مدیران کسب‌وکار و سیاست‌گذاران به‌طور یکسان باید این واقعیت‌ها را بپذیرند، عوامل قطعی را ببینند و راه‌حل‌های امکان‌پذیر را ارائه دهند تا بتوان به این طریق فعالانه در شکل‌دهی به آینده سرمایه‌گذاری کرد.

منبع: hbr.org

کد خبر: 62495

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 3 + 15 =