سیرتت نیکو بساز، صورت نیکو چه سود

نگاهی به جدول در حال انفجار آمار جراحی‌های زیبایی در جهان و البته ایران، نشان می‌دهد که سردمداران مد، مصرف، تبلیغات، مافیای پزشکی و... موفق شده‌اند. آن‌ها بدن را نیز تبدیل به کالایی کردند که مدام باید در حال تغییر و نو شدن باشد تا مقبول به نظر بیاید. اما نباید از کنار این موضوع به سادگی گذشت. روانشناسان معتقدند جراحی‌های زیبایی افسارگسیخته و غیرلازم دلیلی بر وجود اختلالات روانی‌اند. اینکه فرد با احساس نارضایتی درباره ظاهر خود مدام سعی می‌کند با تغییر آن به رضایت مطلوب برسد، اما در واقع عطش بیشتری برای تغییرات جدید پیدا می‌کند، نشانه رفتاری سالم و منطقی نیست.

برای پی بردن به اهمیت بدن و جایگاه آن در زندگی انسان در ابتدا باید به شناخت هویت جسم توجه کرد. جامعه‌شناسی بدن با واکاوی این موضوع و بررسی نظریه‌های مختلف در این زمینه، تاحدودی موفق به شناخت ابعاد وسیع‌تری از جایگاه جسم در گستره هستی انسان شده است.

به گفته مرلوپونتی بدن ابزار عام ادراک جهان است. بدن ماده‌ای است هویت‌ساز، چه در سطح فردی و چه اجتماعی. بدن فضایی است که خود را در معرض دید و خوانش و ارزیابی قرار می‌دهد. محوری است که امکان درک نسبت به جهان را به وسیله انسان ممکن می‌کند. از خلال بدن است که فرد جوهر هستی خود را در اختیار می‌گیرد و آن را به دیگران منتقل می‌کند. (کتاب جامعه‌شناسی بدن، نوشته داوید لو بروتون، ترجمه ناصر فکوهی)

پیشرفت علمی و پزشکی همان‌طور که اثرات مثبت در درمان و بازگشت به زندگی انسان را صدچندان کرد، عواقب دیگری را نیز به‌همراه داشت که از جمله آن‌ها کالایی شدن بدن بود. همان اندازه که پیوند اندام‌ها در پزشکی به بشریت کمک و کار را در بسیاری موارد راحت کرده، گسترش یافتن جراحی‌های زیبایی و تغییر بدن، بلای جان آدمی شده است. تبدیل شدن بدن به بستری برای یک صنعت و قابلیت مدام تغییر دادن آن نوعی بردگی است که در روند آن خود برده شوقی وصف‌ناشدنی برای بردگی دارد و حتی با میل خود کار می‌کند و به صاحبان ذهن خود پول پرداخت می‌کند.

جهانِ ویترینی با مختصات خود به عرصه‌های مختلف زندگی انسان تاخته که یکی از این عرصه‌ها حصار تن است؛ نمایش فیزیکی و صحنه‌پردازی ظاهر، کنشگر را در برابر نگاه خریدارانه دیگری و پیش‌داوری‌ها قرار می‌دهد. کلیشه‌ها به‌راحتی خود را با ظاهر فیزیکی افراد وفق می‌دهند. بازاری به شدت رو به رشد، مدام نشانه‌های ظاهری را به ارزش‌هایی بدل می‌کند که باید ایجاد جذابیت کنند. لباس، وسایل آرایش، عملکردهای فیزیکی مجموعه گسترده‌ای از محصولاتی به وجود می‌آورند که افراد در آرزوی به دست آوردنش هستند و تصور می‌کنند جایگاه لازم را به آن‌ها می‌دهد تا به مثابه کنشگران اجتماعی، خود را چونان یک کارت ویزیت زنده به دیگران عرضه کنند.

دوگرایی مدرنیته دیگر روح را در برابر بدن قرار نمی‌دهد، بلکه به شیوه‌ای ظریف‌تر انسان را در برابر بدن خود او قرار می‌دهد؛ گونه‌ای از دوگانه شدن. به این ترتیب بدن با جداشدن از انسان به موضوعی برای شکل‌گیری بدل می‌شود؛ موضوعی برای تغییر یافتن و قالب گرفتن براساس سلیقه روز. سلیقه‌ای که مدام در حال تغییر است و بنیانی گذرا همچون جهان امروز دارد. در دنیای امروز همه‌چیز موقت است و لحظه که مدام فرد به زندگی کردن در آن تشویق می‌شود، با عبور خود، خصلت حسرت و خلأ را نیز برجای می‌گذارد. بنابراین تغییر در ظاهر از عوامل نامحسوس زندگی در لحظه اکنون تلقی می‌شود. (کتاب جامعه‌شناسی بدن، نوشته داوید لو بروتون، ترجمه ناصر فکوهی)

حال باید این سؤال را پرسید که چرا فرد به آن درجه از نارضایتی نسبت به ظاهر خود می‌رسد که تن به انواع اعمال جراحی می‌دهد؟

تبلیغات عامل مؤثری در این زمینه هستند. مدام در معرض دید بودن تفاوت‌های قبل و بعد عمل که البته بسیاری از آن‌ها غیرواقعی است، بستر ذهنی فرد را آماده می‌کند تا به فکر تغییراتی بیفتد و خود را بهتر نشان دهد. حتی استفاده از فیلترهای اپلیکیشن‌های موجود که چهره فرد را جوان‌تر و مطابق الگوی زیبایی مدرن نشان می‌دهند نیز در این مورد اثرگذارند. تبلیغات قدرت این را دارند که باور توده مردم را نسبت به پدیده‌ها تغییر دهند. وقتی کسی مدام به شما القا کند که به اندازه کافی خوب و زیبا نیستید و وقتی امکان زیباتر شدن هست چرا از آن استفاده نکنی؟ (اگر عزت نفس بالا و آگاهی کافی نداشته باشید) کم‌کم ذهنیت‌تان را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد و دچار شک و دودلی می‌شوید. به تدریج فرد از واقعیت فاصله می‌گیرد و جسم تغییریافته را واقعی می‌پندارد. اما واقعیت این است که آدم‌ها همان‌گونه که متولد می‌شوند هرکدام شکل و شمایلی دارند و در مسیر رشد خود دچار تغییر و تحولاتی می‌شوند. اجزای بزرگ و کوچک بدن، قد کوتاه و بلند، چاقی و لاغری و همه این‌ها خصوصیات فیزیولوژیک آدم است و نیازی به تغییر دادن آن‌ها نیست. مافیای پزشکی نیز در این زمینه بی‌تقصیر نیست.

در بسیاری مواقع مشاوره‌هایی به مراجعان داده می‌شود که آن‌ها را به انجام عمل زیبایی ترغیب می‌کند، عملی که در واقع ضرورتی ندارد و حتی ممکن است انجام آن تهدیدی برای سلامتی فرد در آینده باشد.

مسئله دیگر این است که الگوی زیبایی را چه کسی تعیین می‌کند. باز هم برمی‌گردیم به همان تبلیغات‌چی‌ها و صاحبان صنعت مد؛ آن‌ها که درآمدهای میلیاردی‌شان از خودخوری شبانه‌روزی فردی تأمین می‌شود که از ظاهرش ناراضی است و می‌خواهد به ضرب عمل شبیه «دیگرانِ زیبا» شود و برای این کار خواب و خوراک خود را از دست داده است.

این در حالی است که محققان معتقدند افرادی با زمینه عزت نفس پایین و اعتماد به نفس کم و اضطراب و افسردگی، بعد از عمل هم راضی نمی‌شوند و این نوع احوالات درونی‌شان تشدید می‌شوند. چون آن‌ها همواره فکر می‌کنند که خوب نشده‌اند و می‌توانستند بهتر باشند.

چنین رویکردی در زندگی مشترک نیز معضل‌آفرین است. در بسیاری موارد افرادی که با عشق و علاقه ناکافی در زندگی مواجه هستند و با رفتارهای نادرست رابطه خود را به تباهی کشیده‌اند، بر این باورند که با زیباتر شدن ظاهر و برطرف کردن نقص‌های بدن (به زعم خودشان) می‌توانند نظر مثبت طرف مقابل خود را جلب کنند و به ترمیم رابطه بپردازند. در صورتی که این تنها پاک کردن صورت مسئله است و باید ریشه مشکل را در جای دیگری یافت.

آمارها نشان می‌دهد که این میل غیرطبیعی در جوامع مختلف اکنون از کنترل خارج شده و نیاز به آسیب‌شناسی و ریشه‌یابی دارد. طبق یافته‌های جامعه‌شناسان و روانشناسان این پدیده زیستی نیست، بلکه اکتسابی است. همین خصوصیت است که باعث می‌شود در شرایط بد اقتصادی وقتی فرد به‌راحتی نمی‌تواند هزینه خوراک و مسکن خویش را تهیه کند، سر از مطب‌های زیبایی درمی‌آورد. اهمیت اینکه تقریباً 80 درصد زنان ایرانی از کمبود ویتامین دی رنج می‌برند، به مراتب بیشتر از این است که شکل بدن‌شان چگونه باشد. اما ناهنجاری این است که فرد با وجود آگاهی از این موضوع و اینکه چنین چیزی عواقب بدی در سلامتی‌اش دارد و ممکن است او را با بیماری‌هایی مواجه کند، در نوعی مسخ‌شدگی آن را بی‌اهمیت تلقی کرده و به دنبال آرام کردن ذهن گرفتاری است که او را به سمت کلینیک زیبایی راهی می‌کند.

نکته دیگر این است که با وجود همه این‌ها نباید این اعتیاد به جراحی زیبایی را به همه تعمیم داد. بعضی افراد که در سوانح و حوادث دچار آسیب‌دیدگی شده‌اند و قسمتی از بدن‌شان از حالت طبیعی خارج شده، یا آن‌ها که به‌واسطه ناهنجاری مادرزادی عضوی در بدن‌شان آزاردهنده و موجب سخت‌تر شدن زندگی برایشان است، لازم است چنین اعمالی را انجام دهند و ظاهری معمولی و طبیعی را به دست آورند.

به نظر می‌رسد آگاهی‌بخشی درست از مجرای سیستم آموزشی، رسانه‌های جمعی، جامعه و خانواده و تلاش در جهت توسعه فردی راهکارهایی است که می‌تواند با موج سهمگین تبلیغات برای زیبایی کاذب و غرق شدن در آن کمک‌کننده باشد. دوری از کمال‌گرایی و داشتن دیدی واقع‌نگر از اولین گام‌هایی است که می‌توان در مسیر رضایت از زندگی و خویشتن برداشت.

کد خبر: 62828

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 3 + 9 =