جستوجو را متوقف کردم، انجمن نابینایان ایران گزینه بعدی بود اما باز هم توفیقی حاصل نشد. به این موضوع فکر کردم که چرا هیچکدام ما یک دوست نابینا نداریم. انگار آنجایی که باید ریشه اصلی معضل را پیدا کرد همینجاست. همینجایی که مدام میگوییم چرا مشکلات توانخواهان اعم از نابینایان و ناشنوایان و معلولین حرکتی و... از طرف مسئولان پیگیری نمیشود؟
شاید یک ضلع این مسئله خود ما هستیم که نحوه تعامل درستی با این افراد نداریم. همه ما باید این سؤال را از خودمان بپرسیم که چرا در بین دوستانمان چنین افرادی حضور ندارند و با آنها معاشرت نمیکنیم؟
اینجا استثناها مورد نظر نیستند، حرف بر سر قاعده است. قاعدهای که باعث میشود عدهای از هموطنان ما در مناسبات اجتماعی به حاشیه رانده شوند و در نهایت کلونی خود را تشکیل دهند.
ضرورت تعامل
آنچه هر انسانی در زندگی خود به آن احتیاج دارد، داشتن روابط انسانی مطلوب است. این روابط در سطح فردی، خانوادگی، اجتماعی و شغلی توسط هر فرد پیگیری میشود. فقدان ارتباطات مطلوب و مورد علاقه، در نهایت فرد را به انزوای اجتماعی میکشاند.
این انزوا سلامت روان فرد را به خطر میاندازد. عنصری که نبودنش سلامت جسمی و روند زندگی فرد را هم تهدید میکند. وجود یک مانع بر سر راه برقراری این روابط ممکن است آن را دچار اختلال کند. نابینایی یکی از این موانع است. نابینایان به دلیل نداشتن یکی از حواس اصلی مانند افراد دیگر امکان استفاده از یک روزمرگی معمولی را ندارند، اما این مسئله نباید باعث شود که منزوی شوند و روابطشان از نظر کمی و کیفی در معرض آسیب قرار بگیرد. این باور عموم است که ناتوانی را در مورد نابینایان القا میکند. درست است که آنها از داشتن بینایی محروماند، اما در استفاده از حواس دیگر و تمرکز بر روی انجام فعالیتها در بسیاری موارد از یک فرد بینا بهتر عمل میکنند. نمونههایی که همه ما دیدهایم؛ نابینایانی که کارهای هنری و صنایع دستی و... را به خوبی انجام میدهند.
عواقب ضایعات بینایی وسیع هستند و شامل عدم استقلال فرد و نیازمند شدن به کمک در انجام کارهای خانه، امور شخصی و سایر جنبههای زندگی روزانه، انزوای اجتماعی، عدم شرکت در فعالیتهای اجتماعی و مذهبی، ایجاد مشکل در خواندن، بیعلاقگی نسبت به فعالیتها، بیقراری، بروز ضایعات شناختی، آسیب وضعیت عملکردی، افت عملکرد، افزایش وابستگی به دیگران، امید کم به آینده، افزایش خطر تصادف با وسایل نقلیه، افتادن و شکستگی است (باباییفرد، مهربان، مقاله؛ بررسی مسایل و مشکلات افراد نابینا و کمبینا در تعامل با جامعه) پس این طبیعی است که این افراد باید از مسیر دیگری به غیر از مسیر افراد بینا وارد تعاملات اجتماعی شوند.
موانع و مشکلات
بینایی یکی از حواس اصلی انسان است که به واسطه آن انسان تعامل خود با محیط را تکمیل میکند. بدون این حس مهم، دریافت از محیط تا سطح زیادی کاهش مییابد و فرد را دچار مشکل میکند. همین حالا در یک مرور گذرا متوجه میشویم که مشکلات زیادی در زیست نابینایان وجود دارد؛ مناسب نبودن فضاهای شهری، امکان حملونقل آسان، کمبود فضاهای آموزشی فراگیر، عدم دسترسی به فضای مجازی و برخوردار نبودن از فرصتهای برابر ارتباطی.
از طرف دیگر معضلات فرهنگی در این زمینه به مشکلات دیگر دامن میزنند. تفکرات قالبی در مورد نقص عضو و توانخواهی بخصوص در کشورهای توسعهنیافته باعث میشود این افراد بیشتر اوقات زندگی خود را در یک تنهایی ناخواسته سپری کنند.
این تنهایی کمهزینه نیست و افسردگی و اضطراب و میل به پوچی را در چنین افرادی افزایش میدهد.
راهکارها
فرایند اجتماعی شدن یکی از جنبههای رشد انسان است. ذاتی بودن زندگی جمعی در انسانها ضرورت تماس با دیگران را امری اجتنابناپذیر کرده است. رشد اجتماعی دربردارنده ارتباط سالم و منطبق با موفقیت در افراد است. (باقری، مرتضی، آذر شهسواری، مقاله؛ تأثیر فعالیتهای جسمی ویژه در سازگاری اجتماعی و عملکرد ادراکی – حرکتی دانشآموزان کمتوان ذهنی) از آنجایی که نابینایان روند اجتماعی شدن کندتری را از سر میگذرانند، نیاز دارند تا در زمینههای مختلف از دیگران کمک بگیرند. نزدیک شدن به زندگی روزمره آنها باید جای تفکرات قالبی و توصیه به دوری کردن از آنها را بگیرد. این امر ممکن نیست جز با آموزشهای اولیه و ثانویه که میتواند همه ارکان جامعه را به هم پیوند بزند.
رکن اصلی فراهم کردن زمینه تعامل افراد توانخواه با کل جامعه، دولت و سیاستگذاریهای موجود است. تأمین امکانات زیرساختی بهطوری که افراد توانخواه و غیرتوانخواه در کنار یکدیگر قرار گیرند از جمله این سیاستهاست. آموزش و باخبر شدن از وضعیت زندگی آنان میتواند بقیه افراد جامعه را در مسیر اجرایی کردن سیاستها قرار دهد.
برطرف کردن موانع فرهنگی و رویکرد منفی جامعه نیز از طریق آموزش قابلحل است. افراد نابینا باید از طرف خانواده و دوستان و جامعه تشویق شوند تا در فعالیتهای گروهی، سمینارها، برنامههای جمعی و رسانهها شرکت کنند و با استفاده از حواس دیگر خود و کمک همنوعان یک زندگی سالم و سعادتمند را تجربه کنند.
نظر شما